معرفی کتاب:

ای غرورِ ستاره‌های قشنگ، ای نگاهِ جهانِ رنگارنگ

ای سپیدی، سپیدۀ سحری، با دلِ خسته‌ام مباش در جنگ!

ای غرورِ نگاهِ پاییزی، با زمستان، جدال خواهی کرد

من بهار و غرور را دارم، پیش رویم زوال خواهی کرد

با نگاهی به تو نخواهم گفت، (یک سکوت) بر لبم تمنا کن

سیلیِ دست‌های خستۀ من، در خیال است! تو تماشا کن

می‌روم خاطرات می‌مانند، من ولی رفته‌ام سرابی بود

آن همه حرف‌ها و حادثه‌ها، وه چه شیرین غم و شتابی بود!

کلید واژه ها: دل سرد، غرور سپید، فاصله، جام اتفاقی، آواز ققنوس، شاهد، آهوی رمیده، طاقت یلدا، مهر روزافزون، این دشت‌ها، چشم‌ها می‌گریند، داس، آینه، آینه‌ام، گل سرخ، شادمانی ِ غروب، عید در راه است، یاسمن، گل و سنگ، قصر یخی، مهمان است، قاصد صبح، گل ناز، یک نفر، دختر بهار، شعرم را، دشت، دختر دشت، ترحّم در نگاه، ممکن است، قلم سخن بگو!، ای آسمان، دام، کودکی‌ها، سحرگاه، غم