معرفی کتاب: بر بلندای آسمان روایت یک نگاه گرم و عاشقانه؛ یک عشق بکر و ناب، یک عاشقانه دلانگیز از نسل 50 …
برگ زرینی از تیز پروازانی که در مکتب شهید بابایی مشق عشق و شهادت نوشتند. او یک روایت زیبا دارد یک جوانمردی کمیاب!
همسر شهید روایت میکند از او که درباره زندگیشان میپرسیدم یک حسرت عجیب در دلش بود! گاهی بغض میکرد گاهی میخندید. گریه و خندهاش معجون عجیبی بود که برای خودم تازگی داشت!
میان همه این حسهای ناب با من همکاری کرد تا اندکی رفع دلتنگی کند!
این شعر زیبا را تقدیم میکنم به روح پر فتوح شهدای مدافع امنیت:
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود!
گاهی نمیشود که نمیشود
گاهی بساط عشق خودش جور میشود
گاهی دگر تهیه به دستور میشود
گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود
گاهی تمام شهر گدای تو میشود
گاهی برای خنده دلم تنگ میشود
گویی به خواب بود جوانی امان گذشت
گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود!!
تشکر ویژه از خانواده و همرزمان سرهنگ خلبان شهید حمید عفیفیپور برگ سبزی است تقدیم روح بلند و ملکوتیاش باشد شفاعتمان کند!
کلیدواژهها: دفاع مقدس، شهیدان، سرگذشتنامه، شهید حمید عفیفیپور، خاطرات شهیدان، سرهنگ خلبان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.