اشتراک گذاری:

استعارۀ شناختی و روایت‌های استعاری (با تاکید بر نمایش‌نامه‌های بهرام بیضایی)

عنوان کتاب:

استعارۀ شناختی و روایت‌های استعاری (با تاکید بر نمایش‌نامه‌های بهرام بیضایی)

نویسنده: منیر کی‌احمدی
ناشر: کتیبه نوین
قطع کتاب: وزیری
شابک: ۹۷۸-۶۲۲-۳۰۷-۰۳۳-۴
تعداد صفحه: ۹۶

قیمت محصول:​

معرفی کتاب: زبان‌شناسی شناختی از گرایش‌های نسبتاً جدید علم زبان‌شناسی می‌باشد که ابزارها و روش‌های مؤثری برای تحلیل متون فراهم آورده است. استعاره یکی از مهم‌ترین موضوعات مطرح در حوزۀ علوم شناختی است. این مفهوم در معنی‌شناسی شناختی، معنایی نوین می‌یابد و به فرآیندی فعال در درک مفاهیم انتزاعی تبدیل می‌شود. برخلاف زبان‌شناسی سنتی که استعاره را مختص و محدود به زبان ادبیات و تزیین آن می‌دانست، زبان‌شناسی نوین با فاصله گرفتن از این دیدگاه، استعاره را امری اندیشگانی و مفهومی می‌داند که در ذهن جای دارد و نه در زبان. با استناد بر زبان‌شناسی نوین استعاره ابزاری برای شناخت ناشناخته‌هاست. در دیدگاه سنتی، زبان روزمره زبانی حقیقی و خالی از استعاره به شمار می‌آید؛ و این در حالی است که در نظریۀ نوین هرگز چنین تمایزی میان زبان متون ادبی و زبان زندگی روزمره وجود ندارد؛ اینجاست که استعاره جزء جدایی‌ناپذیر زبان تلقی می‌شود. استعاره یک نشانه است که تجلی عینی مفاهیم ذهنی بشر به شمار می‌آید. جورج لیکاف و مارک جانسون (۱۹۸۰) از اولین کسانی بودند که نظریۀ «استعارۀ مفهومی» را نخستین بار مطرح کردند. این نظریه به سرعت جای خود را در مطالعات شناختی باز کرد و به ابزاری برای تفکر، درک و شناخت مفاهیم انتزاعی تبدیل شد. بر این اساس استعاره‌ها حضوری پر رنگ و همه‌جانبه در زبان دارند. به عقیدۀ زبان‌شناسان شناختی بهترین راه برای شناخت مفاهیم کاربردی انسان‌ها، مفاهیم ملموس است؛ بدین‌ترتیب که مفهومی ملموس مبنایی برای درک مفهومی انتزاعی قرار می‌گیرد. از آنجایی که ذهن افراد بشر مشحون از تفاوت‌های ناشی از جغرافیای سکونت، تاریخ جمعی و فردی و تجربۀ زیستۀ فردی است و اساس ذهن انسان بدون اینکه نسبت به آن آگاهی کامل و یا کنترل خاصی داشته باشد متشکل از تجربه‌ها، باورها، فرهنگ ویژۀ هر جامعۀ زبانی، آداب و رسوم، اندیشه‌های اسطوره‌ای ناخودآگاه جمعی نوع بشر، آموزه‌های فرهنگی، دینی، سیاسی، طبقاتی و فضای زمانی- مکانی خاصی که در آن واقع شده می‌باشد؛ این امر مهم در زبان و به‌طور مشخص در ساخت استعاره و مفهوم‌سازی نمود پیدا می‌کند. در کتاب حاضر قصد داریم این سؤال‌ها را بررسی کنیم که: «آیا بدون حضور استعاره‌ها در زبان روزمره مفاهیم قابل انتقال و بیان هستند؟»، «چگونه استعاره در ذهن شکل می‌گیرد؟»، «چه عواملی در شکل‌گیری استعاره و پیدایش آن تأثیر دارند؟»، «نقش فرهنگ در به‌وجود آمدن استعاره چیست؟» و «نقش جامعه و فرهنگ زیستۀ استاد بهرام بیضایی در ایران، بر نمایش‌نامه‌هایش چیست؟» که تأکید بر دو نمایش‌نامۀ «مجلس قربانی سنمّار» و «هشتمین سفر سندباد» است. جورج لیکاف و مارک جانسون دو زبان‌شناس اهل ایالات متحده، با علاقۀ مشترک خود به استعاره به یکدیگر پیوستند. آ‌ن‌ها دریافته بودند که بخش عمده‌ای از دیدگاه‌های فلسفی سنتی، نقش استعاره را در درک ما از جهان و خود بسیار کمرنگ می‌دانند یا اصلاً محلی از اعراب برای این بحث قائل نیستند. این دو نفر شواهدی زبانی یافتند که نشان می‌داد استعاره در زندگی و اندیشۀ روزانه نقشی فراگیر دارد؛ شواهدی که با هیچ یک از نظریه‌های آنگلو-امریکن معاصر دربارۀ معنی، هم در زبان‌شناسی و هم در فلسفه سازگار نیستند. در هر دو حوزه استعاره به صورت سنتی و موضوعی جانبی به شمار می‌رود. جورج لیکاف و مارک جانسون با این فرض مشترک که استعاره نه تنها موضوعی جانبی نیست بلکه بحثی بسیار اساسی و کلیدی در حوزۀ ادراک به شمار می‌آید به یکدیگر پیوستند و به بررسی اینکه انسان چگونه زبان و تجربه‌های خود را درک می‌کند، پرداختند. در بخش‌های مختلف این کتاب به بررسی نقش و جایگاه استعاره در زندگی روزمره از دیدگاه علوم شناختی، مطابقت دادن آن با استعاره‌های به کار رفته در دو نمایش‌نامه از استاد بهرام بیضایی و همین‌طور نظرات ارنست کاسیرر، فیلسوف بزرگ آلمانی قرن بیستم، می‌پردازیم. کار فلسفی کاسیرر به مسألۀ معرفت، افادۀ معنی، نماد و صورت‌های نمادی، فلسفۀ علوم و نظریۀ نسبیت و فرهنگ مربوط می‌شود. کند و کاو ذهن اسطوره‌ساز انسان بدوی و اولین اسطوره‌ها و نمادها بخش بزرگی از فعالیت‌های علمی این فیلسوف را تشکیل می‌دهد. به زعم بنده، می‌توان از تفکر استعاری به عنوان نقطۀ عطف کار و فعالیت دو زبان‌شناس نام برده شده، لیکاف و جانسون و فیلسوف آلمانی، نام برد. کاسیرر به بررسی اسطوره‌های آغازین، یعنی زمانی که ذهن بشر این توانایی را یافت تا از کلمه‌های مختلف برای درک و شناخت حوزه‌هایی غیر از حوزۀ معنایی خودشان استفاده کند پرداخته است. او با این کار نشان می‌دهد ذهن انسان به‌طور طبیعی استعاری است و با ساختن اسطوره‌ها سعی در شناخت نادیده‌ها و ناشناخته‌ها دارد. این دقیقاً همان چیزی است که لیکاف و جانسون در مورد انسان امروزه بررسی می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که انسان استعاره‌پرداز است و استعاره‌ها جزء جدایی‌ناپذیر زندگی هر روزۀ او هستند. این حضور استعاره تا بدان جاست که بدون آ‌ن‌ها شناختی حاصل نمی‌شود و بیان کامل نیست. بر این اساس می‌توان ادعا کرد میان خام‌ترین اشکال اعتقاد به ارواح و پیچیده‌ترین دستگاه‌های فلسفی یا نظری فقط تفاوت درجه وجود دارد؛ هر دو از یک جا آغاز می‌شوند و گِرد یک مرکز دور می‌زنند و آن تفکر استعاری است. آنچه کاسیرر سپس لیکاف و جانسون اثبات می‌کنند و در اینجا مورد تحقیق قرار گرفته، این نکته است که ذهن و زبان بشر ذاتاً تمثیلی، آکنده از تشبیه، استعاره‌ها و کنایه‌ها می‌باشد. تنها با این تفاوت که ذهن بدوی نمی‌تواند این تشبیه‌ها را به معانی مَجازی درک کند؛ آ‌ن‌ها را واقعیت می‌انگارد و مطابق همان اصل می‌اندیشد و عمل می‌کند.

کلید واژه‌ها: زبان، تفکر و استعاره، استعاره از نگاه سنتی و مدرن، مسئلۀ ذهن و انواع شیوه‌های بازنمود ذهنی، کارکردهای شناختی و عصب‌شناختی زبان، جسمی بودن استعاره، زبان و استعاره، استعاره و حقیقت، زبان و حقیقت در نظریۀ حس مشترک، چرایی رد نظریۀ سنتی، استعاره در اندیشه، شیوۀ تفکر و استعاره‌های مفهومی، نقش فرهنگ در تکوین استعاره، استعاره و فرهنگ، تنوع درون فرهنگی در استعاره، بُعد قومی، ابعاد استعاری فرهنگ آمریکایی، استعاره‌ها و الگوهای فرهنگی و نحوۀ پیدایش آن‌ها، دلایل تنوع استعاره، استاد بهرام بیضایی و روایت‌های استعاری او، بهرام بیضایی، زبان نمایشی بیضایی، روایت، دربارۀ هشتمین سفر سندباد، انسان و ذهنِ اسطوره ساز از نگاه ارنست کاسیرر و بهرام بیضایی، «مجلس قربانی سِنمّار»، «هشتمین سفر سندباد»

 

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “استعارۀ شناختی و روایت‌های استعاری (با تاکید بر نمایش‌نامه‌های بهرام بیضایی)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات پیشنهادی