چند توصیه در انتخاب عنوان کتاب
نویسندگان کتاب در کار نگارش کتاب مهارتهای بسیار زیادی را لازم دارند تا بتوانند کتابی را بهصورت کامل نوشته و به چاپ و انتشار برسانند. متأسفانه برخی از نویسندگان مبتدی و حتی مجرب زمان زیادی را برای آموزش اصول نگارش و چاپ کتاب صرف نمیکنند.
عنوان خوب کتاب همانند جلد خوب و زیبای کتاب است و یکی دیگر از ابزارهای مؤثر برای بازاریابی کتاب محسوب میشود. عنوان عالی نه تنها به درخشش کتاب شما از میان کتابهای دیگر کمک میکند، بلکه احتمالاً برای مدتها در ذهن خوانندگان و مخاطبان کتاب باقی خواهد ماند.
اگر کتاب شما توسط یک انتشارات سنتی منتشر میشود، افراد زیادی وجود دارند (از سردبیر گرفته تا نمایندگان فروش، مدیران بازاریابی، واحد تبلیغات و خریداران کتاب) که در مورد میزان تناسب، جذابیت و اثربخشی عنوان کتاب نظر داده و به آن اهمیت میدهند.
اگر از سرویس خود-انتشاری استفاده میکنید، کل تصمیمات مهم مرتبط با روند آمادهسازی و چاپ کتاب و از جمله تهیه یک عنوان خوب بطور کامل به عهده شماست، بنابراین دانستن ویژگیهای کلی یک عنوان خوب و درک نحوه انتخاب و خلق عنوانی خوب برای کتاب از اهمیت بالایی برخوردار است.
برای مثال، گذشته از اصول و تکنیکهای پیچیده محتوای کتاب، براساس مطالعاتی که نگارنده این مطلب از وبسایتهای مختلف انجام داد برای انتخاب عنوان یک کتاب شاید بیش از ۱۰۰ توصیه متفاوت و مختلف برای نویسندگان کتاب ارائه شده است. آیا تمامی نویسندگان کتاب این توصیهها را دیدهاند و آنها را خواندهاند؟
در ذهن داشته باشید که اگر روزی چندین جلد کتاب چاپ کرده باشید ولی اصول و تکنیکهای آن را رعایت نکرده باشید با قاطعیت میتوانیم بگوییم که شما تجربه بالایی در زمینه نگارش و چاپ کتاب ندارید.
در زیر به ارائه چند نکته کاربردی و عالی در انتخاب عنوان کتاب میپردازیم که میتواند برای نویسندگان کتاب راهبردی باشد:
عنوان بایستی کوتاه باشد.
عنوانی کوتاه بهراحتی در ذهن جای گرفته و قابل یادآوری است. عنوانهای کوتاه خیلی راحت در سرچ موتورهای جستجوگر از قبیل گوگل پیدا میشوند. برای دستیابی به عنوانی که قابل یادآوری بوده و راحت جستجو شود، بایستی عنوان بین دو تا پنج یا شش کلمه باشد.
گرچه عناوین طولانیتر شانس بهتری برای قرار گرفتن در صدر نتایج صفحات نتایج موتورهای جستجو دارند اما حفظ و یادآوری آن برای خوانندگان سختتر است. بنابراین یکی از قواعد انتخاب عنوان کتاب کوتاه بودن آن است.
عنوان بایستی خاطرهانگیز باشد.
عنوان اثربخش و مناسب قانعکننده، بهیادماندنی و دارای تلفظ و گویش آسان است.
عنوان بایستی در عین خاطرهانگیز بودن، از نظر فرهنگی قابل قبول باشد و کسی آن را توهین انگیز نداند. عنوان نباید گمراهکننده باشد و همچنین با شرایط روز در توافق باشد. اگر عنوان دو کلمهای با واژههای خیلی عمومی تهیه شده است، مثلاً مبنای مدیریت که خیلی عمومی است، بهتر است با یک زیرعنوان کاملاً اختصاصی همراه شود.
عنوان کتاب میبایست نویدبخش باشد.
عنوان کتاب را بهگونهای انتخاب کنید که برای خوانندگان خود نویدبخش باشد. خوانندگان کتابهای غیرداستانی کتاب را با یک هدف خاص انتخاب میکنند و میخرند و عمدتاً به جهت حل مشکل و رسیدن به یک هدف است. اگر بتوانید بر نام کتاب خود را براساس و تمرکز بر هدف و نیاز آنها انتخاب کنید عنوان موفقی انتخاب کردهاید.
از عنوانی که صرفاً طبقه را تعیین میکند و مزیت خاصی را ارائه نمیدهد بپرهیزید. اولین عنوان تعیین میکند که کتاب در طبقه طراحی گرافیک چاپ شده است، دومین عنوان علاوه بر تعیین طبقه به نیاز خوانندگان هم اشاره میکند که میخواهند طراحی زیبا و قوی انجام دهند.
خوانندگان خاص خود را هدف قرار دهید.
شما لازم نیست عنوانی انتخاب کنید که برای همه جذاب باشد؛ کتاب نگارش شده شما خاص برخی از افراد است و میبایست تا میتوانید همین افراد را جذب کنید.
عنوان خود را خاص انتخاب کنید. از اعداد برای ساختاردهی اطلاعاتتان استفاده کنید.
از استعاره برای عنوان کتاب استفاده کنید تا بهتر در ذهن بماند.
استفاده از استعاره باعث میشود که عنوان شما جذاب و بهیادماندنی باشد. برای مثال، کتاب کورنارد لوینسون که در قسمت پیشین به آن اشاره کردیم حاوی استعاره در عنوان است. بازاریابی چریکی به حالتی غیرمرسوم، سریع و قوی اشاره دارد و میتواند جذابیت و توجه خوانندگان را به خود جلب کند.
سعی کنید تا حد امکان از یک اسم مصدر در عنوان استفاده کنید.
برای اینکه کتاب خود را پویا کنید و بهعنوان آن جان و روح بدهید از اسم مصدر استفاده کنید. مثلاً به جای «راهنمای نویسندگان» بنویسد «اصول نوشتن برای نویسندگان».
عنوان دیگران را تقلید نکند.
عنوان منتخب خود را در گوگل جستجو کنید و بررسی کنید که با کدام یک از کلمات و عبارات کلیدی قبلاً منتشر شده و پیشنهادی گوگل ارتباط دارد. اگر عنوانی منحصربهفرد نبود، آن را تغییر دهید. این مسئله بیشتر در مورد کتابهای داستانی مصداق دارد و در مورد کتابهای غیرداستانی کمتر اعمال میشود.
در هر صورت حتی هنگام نگارش عنوان کتابهای تخصصی و دانشگاهی نیز باید به این مسئله توجه داشت. همچنین وقتی عنوان کتاب شما بهعنوان کتابهای هم موضوع خیلی نزدیک باشد، بسیاری از مشتریان کتاب شما بطور ناخواسته کتابهای دیگر را خرید خواهند کرد.
بهعنوان یک قاعده کلی، صرفنظر از حوزه محتوای کتاب و داستانی یا غیرداستانی بودن کتاب، بهتر است عنوانی برای کتاب خود انتخاب کنید که بهراحتی در موتورهای جستجوگر و سرچ مرورگرها پیدا شود و مخاطب کتاب بتواند راحت به آن دسترسی داشته باشد.
عنوان نباید یادآور خاطرات و فجایع قبلی باشد و مخاطبان را به یاد خاطرات دردناک بیاندازد.
عنوان توصیفی از محتوای کتاب باشد.
عنوان باید به مخاطب سرنخی در مورد محتوای کتاب ارائه دهد. عنوان کتاب میگوید که کتاب در مورد چه چیزی است. در کتابهای غیرداستانی عنوان دقیقاً به مخاطب میگوید که چه انتظاری از محتوای کتاب داشته باشد.
اما در مورد کتابهای داستانی چنین نیست. عنوان داستان زمانی مناسب است و هدف خود را انجام داده است که خواننده بتواند از روی عنوان نوع حکایت و داستان محتوای کتاب را حدس بزند. عنوان کتاب بایستی بیانگر ژانر محتوای کتاب نیز باشد تا خواننده بتواند براساس عنوان تشخیص دهد که کتاب کدام ژانر را در دست دارد.
توصیه خلاقانه نگارشی برای نویسندگان کتاب
نگارش کتاب، چاپ کتاب و در نهایت فروش و پرمخاطب بودن آن به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که میتوان اصلیترین عامل آن را در فرآیند نگارش جستجو کرد. در واقع، اصول چاپ کتاب و فروش آن زمانی اهمیت پیدا میکند که فایلی برای چاپ وجود داشته باشد!
۱. فقط بنویسید!
بهترین توصیهای که برای نویسندگان کتاب میتوان ارائه نمود هرچند که شاید بارها شنیده باشند و کلیشهای باشد آن است که بنشینند و خود را مجاب کنند که بنویسند. اگر مؤلفین هنگامی که در فرآیند نگارش کتاب با مشکل مواجه شدند به همین توصیه صرف گوش کنند خواهند دید که فرآیند نگارش کتاب آرام آرام به روال افتاده و به پیش میرود.
۲. آگاهی از وجود یک مشکل عمومی در بین نویسندگان و فرآیند نوشتن
عمدهترین مشکل نویسندگان و مؤلفین کتاب این است: این عقیده که هماکنون هیچ چیز دیگری برای نگارش و ادامه کار وجود ندارد و به احتمال بسیار زیاد در آینده هم نخواهد توانست پیدا کند. این پدیده با عنوان Writer’s Block شناخته میشود.
این واکنش در نتیجه اضطراب است که در ذهن ما وجود دارد و باعث میشود که کارایی و عملکرد یک نویسنده به شدت پایین آید. این یک مشکل عمومی بین نویسندگان کتاب و مواد نوشتاری دیگر مانند مقاله، روزنامه، وبسایت و سایر موارد است. وقتی آگاه میشوید که این مشکل در بین تمامی نویسندگان وجود دارد و امری عادی است، به کار نوشتن بیشتر متمرکز میشوید و سعی میکنید این اضطراب را از خود دور کنید.
۳. تقسیم کار نوشتن به بخشهای کوچکتر
برخی روزها مینشینید و میخواهید بنویسید اما در مییابید اصلاً واژهها به ذهنتان خطور نمیکند و یا اینکه برای ادامه کار نوشتن ایده جدیدی ندارید و نمیدانید کار را چگونه ادامه دهید. در این حالت به جای اینکه یک ساعت یا دو ساعت بنشینید و به خودتان فشار بیاورید، بهتر است کار نوشتن را به بخشهای مختلفی در روز تقسیم کنید یا خودتان در طول روز استراحت دهید تا فکرتان آزاد شود؛ مجدداً طبق بند یک فرآیند نگارش را پیگیری کنید. مهم است که فرآیند نگارش را قطع نکنید و ادامه بدهید.
۴. وقتی نمیتوانید بنویسید، برگردید و نوشتههای قبلی را بررسی کنید
هنگامیکه با مشکل عمومی نویسندگان یعنی توقف در نگارش مواجه شدید، به عقب برگردید و آنچه را که نوشتهاید ویرایش کنید و یا سعی کنید اگر مشکلی در آنها وجود دارد برطرف کنید. این یک کار بسیار عالی است و باعث میشود شما به ساختار ذهنی قبلیتان برگردید و همان ساختار را ادامه دهید. بر حسب تجارب بسیاری از نویسندگان برتر، این روش، روش بسیار عالی برای رهایی از مشکل توقف در نگارش است.
۵. شاید حیطه را اشتباه انتخاب کردهاید
وقتی همه این موارد را در طول مدت زمان مناسب و طولانی اجرا کردید و بازهم نتوانستید به مشکل توقف نگارش فائق آیید، احتمال دارد مشکل دیگری در کار باشد: شما حیطه نگارشی را اشتباه انتخاب کردهاید و شاید در این حیطه اصلاً چیزی برای گفتن ندارید.
بسیاری از افراد صرفاً برای داشتن یک اثر چاپ شده شروع به نگارش یک کتاب دانشگاهی یا رمان و شعر میکنند بدون اینکه، علم، تخیل و ذوق و قریحه آن را داشته باشند. در این مورد، بهتر است برحسب حیطهای که در آن کار میکنید با یک فرد متخصص مشورت کنید تا او شما دانش و یا ذوق و قریحه شما را با توجه به چیزهایی که نوشتهاید مورد ارزیابی قرار دهد.