تألیف کتاب، ترجمه کتاب و گردآوری کتاب
تعریف نوع کتاب
تألیف کتاب:
زمانی از این عنوان برای کتاب استفاده میشود که نویسنده شخصاً حاصل تحقیق و پژوهش خود را به کتاب تبدیل کند، یعنی مطالب نو و دست اول باشد.
ترجمه کتاب:
نویسنده کتابی را از زبانی به زبان دیگر ترجمه میکند (ذکر اطلاعات مربوط به کتاب اصلی الزامی است)
گردآوری کتاب:
نویسنده مطالب کتابها، مقالات و متون نویسندگان دیگر را با کسب اجازه و ذکر منبع در یک مجموعه جمعآوری میکند.
تألیف و ترجمه کتاب:
نویسنده ترکیبی از کار تألیف و ترجمه را انجام میدهد.
انواع کتاب در فرآیند چاپ کتاب
در چاپ کتاب انواع مختلفی از کتابها وجود دارند که بر حسب هدف نویسنده و یا مترجم کتاب و ماهیت محتوای آن، نوع خاصی از کتاب برای چاپ انتخاب میشود. معمولاً تمامی انتشارات و مولفان و مترجمان میبایست از انواع کتاب اطلاعات داشته باشند تا بتوانند برحسب محتوایی که آماده نمودهاند نوع متناسبی از کتاب را انتخاب نموده و برای چاپ و نشر مهیا سازند. طبقهبندی کلی که از انواع کتاب وجود دارد عبارتند از کتابهای مرجع، نیمه مرجع و غیرمرجع. در این مطلب به ذکر انواع کتاب در فرآیند چاپ کتاب خواهیم پرداخت:
۱. کتاب مرجع: کتاب مرجع به کتابی گفته میشود که در حالت عادی خوانندگان آنها را به صورت موردی مطالعه میکنند. به عبارت دیگر این کتابها خوانده نمیشوند بلکه برای اهداف مختلف به آنها مراجعه میشود. این کتابها عبارتند از تزاروسها، دایره المعارف (دانشنامه)، واژه نامه، دستنامه (هندبوک)، فرهنگها و کتب سال.
۲. کتاب نیمه مرجع: این کتاب نوعی کتاب است که حالت بینابینی دارد. به این شکل که نه مانند کتابهای مرجع تعداد دفعات مراجعه خوانندگان به آنها زیاد است و نه مانند کتابهای غیر مرجع کم. از جمله این کتابها میتوان به درسنامه اشاره کرد. منظور از درسنامه کتاب یا متنی است که به قصد آموزش درباره حوزه خاصی نوشته شده است. مانند کتابهای درسی دوره دبیرستان و یا کتابهای درسی دانشگاه. درسنامههای تحصیلی بر اساس مقاطع تحصیلی از هم تفکیک میشوند مانند درسنامه دبستانی، درسنامه راهنمایی و … .
۳. کتابهای غیرمرجع: هر کتابی که نه مرجع باشد و نه نیمه مرجع کتاب غیرمرجع میباشد. رمان، مجموعه داستانهای کوتاه، کتاب شعر، زندگی نامه، خاطرات و، اطلسها و متون سرگرم کننده که معمولاً برای یکبار خوانده میشود کتابهای غیرمرجع میگویند.
آشنایی با سبک های مختلف نگارش کتاب
برای نویسندگان کتاب، اطلاع از سبکهای نگارشی بسیار مهم است. شما نمیتوانید برای نوشتن یک کتاب آموزشی از سبک انگیزشی یا روایتی استفاده کنید. همچنین، شما نمیتوانید برای نگارش یک رمان از سبک توضیحی استفاده کنید. هر یک از این سبکها برای نگارش اثری خاص استفاده میشود. برای نگارش کتاب و سایر آثار مکتوب چند سبک مهم وجود دارد که عبارتند از: سبک توضیحی، سبک توصیفی، سبک ترغیبی یا انگیزشی، و سبک روایتی. هر یک از این سبکهای نگارشی به منظور اهداف خاصی استفاده میشوند. لازم به ذکر است که یک متن واحد میتواند چند سبک مختلف از سبکهای ذکر شده را شامل گردد. در زیر به توضیح هر یک از آنها خواهیم پرداخت:
۱. سبک توضیحی (Expository)
سبک نگارش توضیحی یکی از رایجترین روشهای نگارش است. وقتی نویسنده کتاب سبک توضیحی را انتخاب میکند، سعی میکند به توضیح یک مفهوم بپردازد تا اطلاعات از خود وی به دامنه وسیعی از خوانندگان با تواناییهای مختلف انتقال یابد. نگارش توضیحی حاوی نظرات نویسنده نیست و بیشتر بر حقایقی تاکید دارد که مقبولیت عامه دارند. مثلاً توضیح یک مفهوم در ریاضی و آمار. مثال:
- کتاب های آموزشی
- نگارش مقاله علمی
- کتاب دستورالعمل مانند کتاب آشپزی
- نگارش خبر و تفسیر خبر
- نوشتار علمی، فنی و شغلی.
۲. سبک توصیفی (Descriptive)
نگارش توصیفی را میتوان در کتابهای داستان پیدا نمود هرچند در مکتوبات غیرداستانی نیز این سبک استفاده شده است (برای مثال، خاطرات و کتاب راهنمای سفر). هنگامی که نویسندهای به سبک توصیفی مینویسد، در حقیقت در حال نقاشی کردن با کلمات هستند تا بتوانند فرد، مکان یا چیزی دیگر را برای مخاطبینشان به تصویر بکشند. نویسنده احتمال دارد که از استعاره یا آرایههای ادبی دیگر استفاده کند تا از طریق حواس پنچگانه اصلی درک و تصویر ذهنی خود را به بهترین شکل ممکنه نمود دهد. اما مؤلف سعی نمیکند که مخاطبین خود را با توصیف ساده هر آنچه دقیقاً میبیند متقاعد کند، بلکه رنگ و لعابی ادبی و زیبا نیز به آن میبخشد. مثال:
- کتاب شعر
- نگارش مجله و ماهنامه
- توصیف اشیا یا طبیعت
- نمایشنامه یا رمان.
۳. نگارش متقاعد کننده یا مجاب کننده (Persuasive)
نگارش متقاعد کننده یکی از سبکهای نگارشی اصلی در مقالات دانشگاهی و علمی است. وقتی نویسندهای از سبک نگارشی متقاعد کننده استفاده میکند، سعی در این دارد تا عقیده یا موقعیتی را چنان بیان کند تا مخاطب متقاعد شود. سبک متقاعد کننده شامل نظرات مؤلف و سوگیریهای ذهنی او نیز میتواند باشد که خود میتواند شامل قضاوتها و دلایلی باشند که مؤلف برای متقاعد نمودن مخاطب از آنها استفاده میکند. مثال:
- نگارش کاورلتر مقاله
- نامه شکوائیه
- توصیه نامه
- معرفی یک محصول.
۴. سبک نگارش روایتی (Narrative)
سبک نگارشی روایتی، تقریباً همیشه برای نگارش آثار طولانی خواه داستانی و خواه غیرداستانی استفاده میشود. هنگامیکه مؤلف از این سبک استفاده میکند علاوه بر اینکه قصد انتقال اطلاعات را دارد بلکه، سعی میکند داستانی را بسازد که در آن عناصری مانند شخصیتها، تعارضات و مکان رخداد و امثالهم نیز باشد. مثال:
- نگارش داستان های شفاهی
- رمان ها
- اشعار طولانی
- داستان های کوتاه
- امثال و حکایت
تالیف کتاب
تألیف کتاب یکی از دشوارترین فعالیتهای علمی است. معمولاً افراد با در نظر گرفتن یک حوزه تخصصی به تألیف کتاب میپردازند. ساختاردهی و پیدا کردن نقطه شروع و پایان در کار تألیف کتاب همیشه کار دشوار و سختی است. البته بسیاری از کتابهایی که هم اکنون با نام تألیف در بازار کتاب هستند در اصل یک کار گردآوری شده است. زیرا گردآورنده در آن حول یک موضوعی خاص به گردآوری مطالب و متون میپردازد اما کار تألیفی معمولاً جامعتر از کارگردآوری است و در آن مؤلف از دانش و تخصص خود نیز درباره حوزه مورد نظر استفاده کرده و مطالبی را ارائه میکند. در تألیف کتاب، خوانندگان معمولاً با تجارب شخصی مؤلف و نظرات جدید وی روبرو میشوند که این نظرات قبلاً از طریق پژوهشها و تحقیقات خود مؤلف به تأیید رسیده است؛ این نقطه، دقیقترین و ظریفترین تفاوت کارگردآوری و تألیف است.
چگونه کتابی را تألیف کنیم؟
اگر شما هم با وجود ایدههای خلاق و فراوانی که برای نوشتن یک کتاب در ذهن خود دارید؛ اما از تصور اینکه روزانه برای ساعتها گوشهای بنشینید و به نوشتن مشغول شوید وحشت دارید حتما این متن را بخوانید تا با خیالی آسودهتر خودکار را برداشته و شروع به نوشتن کنید و قدم اول خود را برای چاپ کتاب بردارید.
البته قبل از هرچیز به کمی ارادهی قوی و البته یک برنامهریزی نسبتا دقیق نیاز دارید تا بتوانید به خوبی ایدههای خود را روی کاغذ پیاده کرده و به آنها نظم ببخشید. نگران نباشید، نویسندگی نیز مانند بسیاری از کارهای دنیا فقط همان اولش سخت است!
نگارش و چاپ کتاب به خودی خود کار راحتی است. کافی است شما یک موضوع یا ایده را در ذهن خود داشته باشید، مطالب مرتبط با آن را بنویسید و یا جمع آوری کنید و شروع به تدوین کتاب و چاپ آن نمایید. اما در ذهن داشته باشید که چاپ کتاب با نویسنده خوب بودن دو مفهوم متفاوتی هستند. شما زمانی میتوانید نویسنده خوبی باشید که خوانندگان وفاداری داشته باشید و از طرف آنها بازخوردهای مثبتی اخذ نمایید. فروش خوب یک کتاب یکی از ملاکهایی است که میتوان تصور نمود شما نویسنده خوبی هستید. در زیر برای پاسخ به این سؤال که چگونه یک کتاب خوب بنویسیم؟
۱. برنامهریزی کنید: یک مکان و زمانی را تعیین کنید که در آن زمان و مکان آزادی عمل دارید و با خیال آسوده میتوانید مطالبتان را روی کاغذ بیاورید. فرض کنید که کار تمام وقت دارید و در طول روز باید به افراد خانوادهتان رسیدگی کنید، پس برای پیدا کردن زمان مناسب، لازم است که صبحها یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید و یا شبها یک ساعت دیرتر به رختخواب بروید. اگر این کار امکانپذیر نیست، پس میتوانید در وقت ناهار، به کتابخانه یا یک پارک در نزدیکی محل کارتان بروید. اگر برای زمان طولانی با قطار یا اتوبوس مسافرت میکنید، از آن زمان میتوانید برای نوشتن استفاده کنید. اگر میخواهید کار نوشتن را در منزل انجام دهید، مکان نشستنتان باید از مسیر رفت آمد دیگران جدا باشد، مثلا میتوانید از بالکن یا حیاط پشت خانه استفاده کنید. همچنین اگر در امر نوشتن کتاب جدی هستید، لازم است که باقی اعضای خانواده در زمانهایی که مشغول نوشتن هستید، برای ساکت نگهداشتن محیط، جدیت به خرج دهند.
۲. تصمیم بگیرید که دقیقا چه مدل کتابی میخواهید بنویسید: بهطور کلی، کتابتان رمان [کتاب داستان] است یا نه!؟ برای این منظور لازم است که مانند یک فروشندهی کتاب فکر کنید. کتابی که مینویسید، در کدامیک از قفسههای کتاب یک کتاب فروشی قرارمیگیرد؟ لازم است بدانید که کتاب شما دقیقا در چه رستهای است؟ اگر رمان مینویسید، رمانتان در چه گروهی جای میگیرد؟ رمان عاشقانه؟ رمان حادثهای؟ تخیلی؟
۳. تشخیص بدهید که کتابتان را چه مخاطبینی میخوانند: اگر مخاطبین کتابتان کودکان هستن، کتاب را قرار است خودشان بخوانند یا شخص دیگری با صدای بلند برایشان میخواند؟ این مورد میتواند در استفاده از کلمات و اصطلاحات پیچیده، به نوشتنتان کمک کند.
۴. تعیین کنید که حجم کتابتان قرار است چقدر باشد: به عنوان مثال حداقل تعداد کلمه برای یک رمان بزرگسالان ۵۰۰۰۰ لغت است. اگر قرار باشد کتاب شما این تعداد لغت داشتهباشد، پس هر فصل کتاب باید شامل حداقل ۵۰۰۰ لغت باشد. این بدین معنی ست که کتاب شما ده فصل دارد. توجه به حجم هر فصل بسیار مهم است چون خواندن کتاب را برای خواننده سادهتر میکند. برای یک خواننده، هیچ چیز بدتر از این نیست که یک فصل کتاب ۵ صفحه باشد و فصل بعدی ۱۰۰ صفحه. همچنین دانستن اینکه کتابتان قرار است چند صفحه باشد و شامل چند فصل، به شما در برنامهریزی برای نوشتن کتاب کمک میکند. به عنوان مثال تصور اینکه بخواهید یک کتاب با ۵۰۰۰۰ لغت بنویسید، کار را برایتان مشکل میکند. ولی اگر بدانید که کتابتان ۱۰ فصل دارد و خود را متعهد کنید که هر فصل را در یک هفته به پایان برسانید، کار برایتان سادهتر جلوه مینماید.
۵. مشخص کنید که چه کسی شخصیت اصلی داستان شماست: ممکن است کتابتان چندین شخصیت اصلی داشته باشد، ولی باید توجه داشته باشید که قهرمان داستان شما باید یک فرد باشد. و تمام اتفاقات حول همان شخصیت بچرخد. همچنین باید مشخص کنید که ناقل کتاب شما اول شخص مفرد است [من این کار را کردم… من آن کار را کردم…] یا داستان از زبان شخص دیگری نقل میشود [سوزان این کار را کرد… سوزان آن کار را کرد…]
۶. مشخص کنید که موضوع داستان شما حول چه محوری میچرخد: به عنوان مثال شخصیت اصلی داستان در حال از دست دادن کارخانه پدری است و پول کافی برای باز پس گیری آن ندارد. پس هدف و قصد کتاب شما بیان این مطلب است که این فرد در حال تلاش برای باز پس گرفتن کارخانهی پدریاش است. در مقابل داستانتان باید یک شخصیت منفی داشته باشد که با شخصیت اصلی داستان در حال مبارزه است و میخواهد مزرعه را از چنگش در بیاورد. دقت کنید که شخصیت مثبت و منفی داستانتان باید تقریبا قدرت برابر داشته باشند تا داستان جذابیتاش را برای خواننده از دست ندهد.
۷. کتابتان را به سه پرده تقسیم کنید: در پرده اول به بیان مشکل بپردازید در پرده دوم هیجان داستان را به حداکثر برسانید و در پرده سوم و آخر، مشکل را رفع کنید. اگر کتابتان قرار است ۵۰۰۰ کلمه باشد به راحتی میتوانید مشخص کنید که هر پرده از کتاب چند فصل و چند کلمه است.
۸. یک فرهنگ لغات جامع و کامل بخرید: حتی اگر کامپیوترتان نرمافزار فرهنگ لغات دارد، باید بدانید که ورژنهای الکترونیکی فرهنگ لغات یا لغتنامهها ضعفهایی دارند. پس اگر قرار است به صورت حرفهای کار کنید، بهتر است یک نسخهی چاپی از یک لغتنامه داشته باشید.
۹. شروع به نوشتن کنید: بهترین راه برای شروع کردن، این است که مشخص کنید در روز چند صفحه میخواهید بنویسید. اگر شما فقط روزی یک صفحه بنویسید، در پایان سال، یک کتاب ۳۶۵ صفحهای دارید. اگر به جای یک صفحه در روز پنج صفحه بنویسید، محاسبه کنید که در سال چه تعداد کتاب میتوانید بنویسید. پس فقط لازم است که به نوشتن یک صفحه در روز یا هر تعداد صفحهای که تعیین میکنید، متعهد باشید.
۱۰. به یک انجمن نویسندگی ملحق شوید: بخشهایی از کتابتان را که نوشته شده، پرینت کنید و در اختیار دیگر نویسندگان قرار دهید تا از نظراتشان مطلع شوید.
۱۱. تمرکز یکسان بر روی جزییات و کل محتوای کتاب: هر زمان که به کتابتان مطلبی اضافه میکنید و یا چیزی را حذف میکنید خوب دقت کنید که مطلب اضافه شده و یا حذف شده با سایر قسمتهای کتاب مرتبط باشند. شما نمیتوانید مطلبی را به کتاب اضافه کنید بدون اینکه سایر قسمتهای آن را حتی بسیار جزیی تغییر ندهید. مخصوصاً زمانیکه متنی ترجمه شده را به کتاب اضافه میکنید احتمال بسیاری وجود دارد که محتوای آن با محتوای نگارش شده خود شما از لحاظ نگارشی و ادبیاتی تفاوتهایی داشته باشد که ایرادی اساسی است.
۱۲. بعد از نگارش کامل کتاب، آن را برای مدتی کنار بگذارید و مجدداً به سراغاش بروید: تقریباً تمامی نویسندگان وقتی کتاب را تمام میکنند این حس را دارند که کتاب نگارش شده یک کتاب ایدهآل و فارغ از اشتباهی است؛ اما همین که بعد از گذشت چند روز کتاب را مجدداً مطالعه میکنند اشکالات آن سرریز میشود: اشکالاتی مانند دستور زبان اشتباه، ساختار نامفهوم، غلطهای املایی، عدم شفافیت در کاربرد برخی واژگان و موارد مشابه. تقریباً تمامی نویسندگان بزرگ اعتقاد دارند که بعد از تمام شدن نگارش کتاب سریعاً برای چاپ کتاب و انتشار آن اقدام نکنید. حداقل بعد از گذشت یک هفته مجدداً به سراغ کتاب بروید و آن را دوباره مطالعه کنید.
۱۳. از دیگران برای خواندن کتاب و گرفتن بازخورد آنان استفاده کنید: همه نویسندگان کتاب، فارغ از اینکه در چه سطحی هستند از این روش سود میبرند. در نظر داشته باشید که رفتار شما بسیار تأثیر گذار است. اگر با این ایده از دیگران استفاده کنید تا آنها شما را تأیید نمایند یا در مقابل بازخوردهای آنان جبهه گیری نمایید آنان مجبور میشوند خود را خلاص کنند و همان چیزی که شما انتظار شنیدنش را دارید مطرح کنند. بهترین روش آن است که چند نفر را در نظر داشته باشید و زمان مناسب را به آنها بدهید تا کتاب شما را خوب بخوانند. حتی اگر، بازخوردهای غیرواقع بینانه هم ارائه نمودند به هیچ عنوان در آن لحظه جبهه گیری نکنید؛ آنها را بشنوید، مجدداً بررسی کنید و در صورت لزوم به تغییر موارد مطرح شده توسط آنان بپردازید. افراد دیگر کتاب شما را از دید متفاوتی مطالعه خواهند کرد و موارد متفاوت و جالبی را مطرح خواهند نمود. یقیناً در انتخاب این افراد به تخصص و سابقه او توجه داشته باشید. برای مثال فردی که تاکنون یک کتاب رمان نخوانده است شاید گزینه مناسبی نباشد. درباره کتب دانشگاهی نیز سعی کنید دو نفر هم تخصص خود را انتخاب کنید و یک نفر خارج از تخصص خود که تجربه قابل قبولی در حیطه خواندن کتاب داشته باشد.
۱۴. کتاب خود را با صدای بلند بخوانید: فرض کنید کتابی را که مینویسید را قرار است به صورت شفاهی در یک جلسهای ارائه دهید. اگر نوشتار خود را با صدای بلند برای خود بخوانید ممکن است نظرتان راجع به استفاده از واژگان و نقاط ضعف ساختاری کتاب دچار تغییرات اساسی شود. هیجانات در کتاب شما چقدر واقعی هستند؟ وقتی این هیجانات به زبان بیایند میتوانید شدت و قوت آنها را بررسی کنید.
پنج توصیه خلاقانه نگارشی برای نویسندگان کتاب
نگارش کتاب، چاپ کتاب و در نهایت فروش و پرمخاطب بودن آن به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که میتوان اصلیترین عامل آن را در فرآیند نگارش جستجو کرد. در واقع، اصول چاپ کتاب و فروش آن زمانی اهمیت پیدا میکند که فایلی برای چاپ وجود داشته باشد!
۱. فقط بنویسید!
بهترین توصیهای که برای نویسندگان کتاب میتوان ارائه نمود هرچند که شاید بارها شنیده باشند و کلیشهای باشد آن است که بنشینند و خود را مجاب کنند که بنویسند. اگر مؤلفین هنگامی که در فرآیند نگارش کتاب با مشکل مواجه شدند به همین توصیه صرف گوش کنند خواهند دید که فرآیند نگارش کتاب آرام آرام به روال افتاده و به پیش میرود.
۲. آگاهی از وجود یک مشکل عمومی در بین نویسندگان و فرآیند نوشتن
عمدهترین مشکل نویسندگان و مؤلفین کتاب این است: این عقیده که هم اکنون هیچ چیز دیگری برای نگارش و ادامه کار وجود ندارد و به احتمال بسیار زیاد در آینده هم نخواهد توانست پیدا کند. این پدیده با عنوان Writer’s Block شناخته میشود. این واکنش در نتیجه اضطراب است که در ذهن ما وجود دارد و باعث میشود که کارایی و عملکرد یک نویسنده به شدت پایین آید. این یک مشکل عمومی بین نویسندگان کتاب و مواد نوشتاری دیگر مانند مقاله، روزنامه، وب سایت و سایر موارد است. وقتی آگاه میشوید که این مشکل در بین تمامی نویسندگان وجود دارد و امری عادی است، به کار نوشتن بیشتر متمرکز میشوید و سعی میکنید این اضطراب را از خود دور کنید.
۳. تقسیم کار نوشتن به بخشهای کوچکتر
برخی روزها مینشینید و میخواهید بنویسید اما در مییابید اصلاً واژهها به ذهنتان خطور نمیکند و یا اینکه برای ادامه کار نوشتن ایده جدیدی ندارید و نمیدانید کار را چگونه ادامه دهید. در این حالت به جای اینکه یک ساعت یا دو ساعت بنشینید و به خودتان فشار بیاورید، بهتر است کار نوشتن را به بخشهای مختلفی در روز تقسیم کنید یا خودتان در طول روز استراحت دهید تا فکرتان آزاد شود؛ مجدداً طبق بند یک فرآیند نگارش را پیگیری کنید. مهم است که فرآیند نگارش را قطع نکنید و ادامه بدهید.
۴. وقتی نمیتوانید بنویسید، برگردید و نوشتههای قبلی را بررسی کنید
هنگامیکه با مشکل عمومی نویسندگان یعنی توقف در نگارش مواجه شدید، به عقب برگردید و آنچه را که نوشتهاید ویرایش کنید و یا سعی کنید اگر مشکلی در آنها وجود دارد برطرف کنید. این یک کار بسیار عالی است و باعث میشود شما به ساختار ذهنی قبلیتان برگردید و همان ساختار را ادامه دهید. بر حسب تجارب بسیاری از نویسندگان برتر این روش روش بسیار عالی برای رهایی از مشکل توقف در نگارش است.
۵. شاید حیطه را اشتباه انتخاب کردهاید
وقتی همه این موارد را در طول مدت زمان مناسب و طولانی اجرا کردید و بازهم نتوانستید به مشکل توقف نگارش فائق آیید، احتمال دارد مشکل دیگری در کار باشد: شما حیطه نگارشی را اشتباه انتخاب کردهاید و شاید در این حیطه اصلاً چیزی برای گفتن ندارید. بسیاری از افراد صرفاً برای داشتن یک اثر چاپ شده شروع به نگارش یک کتاب دانشگاهی یا رمان و شعر میکنند بدون اینکه، علم، تخیل و ذوق و قریجه آن را داشته باشند. در این مورد، بهتر است بر حسب حیطهای که در آن کار میکنید با یک فرد متخصص مشورت کنید تا او شما دانش و یا ذوق و قریحه شما را با توجه به چیزهایی که نوشتهاید مورد ارزیابی قرار دهد.
چند توصیه در انتخاب عنوان کتاب
نویسندگان کتاب در کار نگارش کتاب مهارتهای بسیار زیادی را لازم دارند تا بتوانند کتابی را به صورت کامل نوشته و به چاپ و انتشار برسانند. متاسفانه برخی از نویسندگان مبتدی و حتی مجرب زمان زیادی را برای آموزش اصول نگارش و چاپ کتاب صرف نمیکنند. برای مثال، گذشته از اصول و تکنیکهای پیچیده محتوای کتاب، بر اساس مطالعاتی که نگارنده این مطلب از وب سایتهای مختلف انجام داد برای انتخاب عنوان یک کتاب شاید بیش از ۱۰۰ توصیه متفاوت و مختلف برای نویسندگان کتاب ارائه شده است. آیا تمامی نویسندگان کتاب این توصیهها را دیدهاند و آنها را خواندهاند؟ در ذهن داشته باشید که اگر روزی چندین جلد کتاب چاپ کرده باشید ولی اصول و تکنیکهای آن را رعایت نکرده باشید با قاطعیت میتوانیم بگوییم که شما تجربه بالایی در زمینه نگارش و چاپ کتاب ندارید. در زیر به ارائه ۷ نکته کاربردی و عالی در انتخاب عنوان کتاب میپردازیم که میتواند برای نویسندگان کتاب راهبردی باشد.
- عنوان کتاب میبایست نوید بخش باشد. عنوان کتاب را بگونهای انتخاب کنید که برای خوانندگان خود نوید بخش باشد. خوانندگان کتابهای غیرداستانی کتاب را با یک هدف خاص انتخاب میکنند و میخرند و عمدتاً به جهت حل مشکل و رسیدن به یک هدف است. اگر بتوانید بر نام کتاب خود را بر اساس و تمرکز بر هدف و نیاز آنها انتخاب کنید عنوان موفقی انتخاب کردهاید. از عنوانی که صرفاً طبقه را تعیین میکند و مزیت خاصی را ارائه نمیدهد بپرهیزید. برای مثال، این دو عنوان کتاب را در نظر بگیرید: «طراحی گرافیک» و «طراحی زیبا در چاپ». اولین عنوان تعیین میکند که کتاب در طبقه طراحی گرافیک چاپ شده است، دومین عنوان علاوه بر تعیین طبقه به نیاز خوانندگان هم اشاره میکند که میخواهند طراحی زیبا و قوی انجام دهند.
- عنوان باید مختصر باشد. اختصار همیشه با تأثیر سریع همراه است. تصور کنید جلد کتاب شما به مثابه بیلبوردی است که در کنار یک اتوبان شلوغ نصب شده است. هرچقدر کلمات کمی داشته باشد، سایز کلمات بزرگتر خواهد بود و بهتر دیده میشود. سعی کنید یک عنوان کوتاه اصلی (title) داشته باشید و جزییات را در زیر عنوان (subtitle) به صورت طولانیتر بیاورید.
- خوانندگان خاص خود را هدف قرار دهید. شما لازم نیست عنوانی انتخاب کنید که برای همه جذاب باشد؛ کتاب نگارش شده شما خاص برخی از افراد است و میبایست تا میتوانید همین افراد را جذب کنید.
- عنوان خود را خاص انتخاب کنید. از اعداد برای ساختاردهی اطلاعاتتان استفاده کنید، به همان شکل که استیون کووی (Steven Covey) در کتاب خود با عنوان Habits of Highly Effective Individuals 7انجام داده است. اعداد میتوانند برای نشان دادن اینکه خوانندگان چقدر سریع میتوانند مشکلات خود را حل کنند نیز استفاده میشود؛ مانند کتاب کورنارد لوینسون با عنوان بازاریابی چریکی در ۳۰ روز (Guerrilla Marketing in 30 Days).
- از استعاره برای عنوان کتاب استفاده کنید تا بهتر در ذهن بماند. استفاده از استعاره باعث میشود که عنوان شما جذاب و به یاد ماندنی باشد. برای مثال، کتاب کورنارد لوینسون که در قسمت پیشین به آن اشاره کردیم حاوی استعاره در عنوان است. بازاریابی چریکی به حالتی غیرمرسوم، سریع و قوی اشاره دارد و میتواند جذابیت و توجه خوانندگان را به خود جلب کند.
- ششمین نکته از ۷ نکته کاربردی و عالی در انتخاب عنوان کتاب آنست که علاقه و اشتیاق خواننده را با انتخاب عنوان درگیر کنید. اصطلاحات متناقض، تحریک کننده و عجیب میتواند علاقه خوانندگان را به خواندن کتاب جلب کند. برای مثال، تیموثی فیرریز (Timothy Ferris) کتابی با عنوان ۴ Hour Workweek با این مفهوم که فقط ۴ ساعت در هفته کار کنید و درآمد خوبی داشته باشید و یا کتاب دیوید شیلتون (David Chilton) با عنوان آرایشگر ثروتمند (Wealthy Barber) که با هدف ارائه یک برنامه خوب مالی برای ثروتنمد شدن یک فرد عادی ارائه شده است خوانندگان را تحریک میکند تا بدانند چرا و چگونه این کار شدنی است.
- سعی کنید تا حد امکان از یک اسم مصدر در عنوان استفاده کنید. برای اینکه کتاب خود را پویا کنید و به عنوان آن جان و روح بدهید از اسم مصدر استفاده کنید. مثالاً به جای «راهنمای نویسندگان» بنویسد «اصول نوشتن برای نویسندگان».
تعداد صفحات کتاب چقدر باید باشد؟
بیشتر افرادی که قصد دارند کتابی بنویسند در آغاز این سؤال در ذهنشان پدید میآید که تعداد صفحات کتاب چقدر باید باشد؟ احتمالاً فردی که قصد دارد کتابی را بنویسد، اطلاعات زیادی در حیطه موضوعی کتاب داشته باشد و این سؤال به وجود آید که آیا امکان دارد تمام مطالب را در قالب یک کتاب جمع آوری کند؟ همچنین علاوه بر امکان جمعآوری همه اطلاعات از آنجایی که تعداد صفحات یک کتاب در هزینه آمادهسازی و چاپ کتاب تأثیر دارد بار دیگر این موضوع اهمیت زیادی پیدا میکند. در زیر سعی نمودهایم چند پیشنهاد ارزشمند را برای پاسخگویی به سؤال اصلی (تعداد صفحات کتاب چقدر باید باشد؟) ذکر کنیم.
۱. در مرحله اول میبایست بینش و تصور خود را در باره کتابتان مشخص سازید. برای روشن شدن بینشی که درباره کتابتان دارید پرسیدن این سؤالات میتواند مفید باشد:
الف) آیا کتابی با تعداد صفحات کم و جمع و جور میخواهید (این کتاب معمولاً بین ۳۰ تا ۴۰ هزار کلمه دارد)؟
ب) آیا میخواهید کتاب غیرداستانی (مانند کتابهای آموزشی و دانشگاهی) استاندارد نگارش کنید (این کتاب حدود ۸۰ هزار کلمه دارد)؟
ج) آیا میخواهید کتابی در اندازه و فورمت بزرگ داشته باشید (۱۰۰ صفحه ۴۰ هزار کلمه، یا ۲۰۰ صفحه ۸۰ هزار کلمه)؟
پاسخ به این سؤالات میتواند چهارچوب کلی کتاب را مشخص سازد. معمولاً ناشران قطع و تعداد صفخات مثلاً یک کتاب غیرداستانی استناندارد را میدانند و یا اینکه اگر میخواهید یک کتاب با تعداد صفحات کم و جمع و جور بنویسید (برای مثال اصول و مبانی زندگی از دیدگاه خودتان، یا گرداوری جملات مثبت) تقریباً مشخص میکند که شما باید چقدر بنویسید و چه تعداد صفحه به وجود آید.
۲. محتوای مورد نظر را با بینشی که در مرحله قبل به وجود آمده تطابق دهید.
برای مثال، اگر شما به این بینش رسیدید که میخواهید کتابی جمع و جور بنویسید و موضوع متنی که در نظر دارید «۱۰ مرحله بهبود زندگی است» و میخواهید کتاب را در ۱۰ فصل ۱۰ یا ۱۵ صفحهای آماده کنید، این حجم از کتاب نمیتواند یک کتاب جمع و جور و کوچک باشد. در این شرایط، هدف شما با متنی که در نظر دارید تعارض دارد و میبایست یا بینشتان را عوض کنید و یا اینکه متن کتاب را کاهش دهید.
۳. همیشه تعداد کلمات را در نظر بگیرید نه تعداد صفحات.
فرض کنید فردی در حال نوشتن یک کتاب غیرداستانی است و بعد از اتمام، تعداد صفحات آن حدود ۲۵۰ صفحه ولی تعداد کلمات بین ۳۰ هزار تا ۳۵ هزار کلمه شود. این تعداد کلمه برای یک کتاب غیرداستانی استاندارد کم است. فاصله خطوط، فونت مورد استفاده و حاشیه صفحه میتواند باعث افزایش تعداد صفحات کتاب شود اما تعداد کلمات متناسب با تعداد صفحات نخواهد بود. در یک صفحه معمولاً ۲۵۰ تا ۳۰۰ کلمه میتواند جا بگیرد. بنابراین، در آماده سازی کتاب توجهتان بیشتر به تعداد کلمات باشد تا تعداد صفحات.
۴. وقتی به بینش درباره نوع کتاب و اندازه آن رسیدید، برنامه ریزی کنید تا کاری به همان اندازه به وجود آورید.
اگر شما میخواهید کتاب غیرآموزشی استاندارد نگارش کنید بنابراین در صدد هستید که یک کتاب با حدود ۱۵۰ الی ۲۰۰ صفحه با تعداد کلمات حدوداً ۸۰ هزار کلمه تولید کنید. بنابراین، برنامهریزی را طوری انجام دهید که بتوانید دقیقاً بر همین منوال عمل کنید.
صفحات اولیه کتاب
هنگام طراحی کتاب و در پروسه چاپ کتاب، نویسندگان کتاب و ناشران معمولاً تمام دقت و توجه خود را معطوف به بخش اصلی کتاب یعنی محتوای اصلی آن مینمایند و در بسیاری از مواقع دیده میشود که به صفحات اولیه توجه چندانی نمیکنند و این بخش کتاب عمدتاً بدون توجه میماند. از آنجایی که صفحات اولیه کتاب دومین بخش اثرگذار کتاب (بعد از جلد) برای خوانندگان کتاب است این الزام وجود دارد که نویسندگان و ناشران کتاب توجه بسیار اساسی برای آن نمایند. صفحات اولیه کتاب شامل عناصر و مواردی عمومی است که این عناصر با توجه به ماهیت کتابها گاهاً متفاوت میشود. در این مطلب سعی نمودهایم به رایجترین اصول طراحی صفحات اولیه کتاب اشاره نماییم.
- نیم صفحه عنوان (Half Title Page): این صفحه میبایست صرفاً حاوی عنوان کتاب باشد و هیچ چیز دیگری در این صفحه ذکر نمیگردد.
- صفحه عنوان: صفحه عنوان در کتاب میتواند شامل عنوان کتاب، زیرعنوان، نام مؤلف، نام ویرایشگر، نام ناشر و اطلاعات مشابهی باشد که در صفحات دیگر درج نمیشود.
- صفحه کپی رایت: این صفحه که گاهاً صفحه کپی رایت نیز به آن اطلاق میگردد، شامل اطلاعات فنی و قانونی درباره کتاب است که خود حاوی هشدار کپی رایت، هشدار قانونی، اطلاعات انتشار، اطلاعات چاپ (چندمین چاپ) و شماره ISBN میشود.
- صفحه تقدیم: این صفحه مشخصاً زمانی آورده میشود که شما تصمیم بگیرید کتاب را به شخص یا به به موارد دیگری تقدیم کنید.
- فهرست مطالب: فهرست مطالب در همه کتابها ذکر نمیگردد. این بخش در کتابهای رمان میتواند به این صورت باشد که شماره هرکدام از قسمتهای رمان را جلوی آن بنویسد و یا در کتب دانشگاهی میتواند شامل معرفی صفحات هر یک از فصول بعلاوه صفحههای هر یک از زیرعنوانهای یک فصل باشد.
- صفحه تقدیر و تشکر: این صفحه میتواند شامل نام افرادی باشد که مؤلف آنها را در به وجود آوردن این اثر یاری کردهاند. کمک آنها میتواند مالی، اخلاقی، ویرایشی و فنی بوده باشد.
- مقدمه یا پیشگفتار: این بخش توسط مؤلف کتاب نوشته میشود و معمولاً در نزد بسیاری از خوانندگان طرفداران زیادی دارد. یقیناً نگارش یک مقدمه خوب میتواند ارزش و اهمیت کتاب را بالاتر ببرد و خواننده را ترغیب نماید تا کتاب را مطالعه کند.
نگارش کتاب پر فروش و چند پیشنهاد عالی
نگارش و چاپ کتاب فرآیندی پیچیده است و مستلزم داشتن مهارتهای مختلفی است. داشتن ذوق نویسندگی خوب یک شرط لازم اما نه کافی برای خلق کتابی پرفروش است. گاهاً اتفاق میافتد که کتابی از لحاظ محتوا بسیار خوب نگارش شده است اما فروش خوبی ندارد؛ یا اینکه کتابی از لحاظ طراحی جلد و کیفیت صفحات و موارد مشابه بسیار خوب است اما باز فروش بالایی ندارد. با مطالعه رفرنسهای مختلف و بررسی نظرات ناشران معتبر و نویسندگان مجرب در قالب مطلبی با عنوان نگارش کتاب پر فروش و چند پیشنهاد عالی برای آن به ذکر عوامل مؤثر در پرفروش بودن برخی کتابها خواهیم پرداخت:
۱. داشتن یک موضوع بروز و مشخص: اگر در وب سایت آمازون یا وب سایتهای مشابه فروش کتاب ایرانی جستجویی کنید خواهید دید برخی از کتابها با موضوعات خاصی به وفور چاپ میشوند و استقبال خوبی نیز از آنها میشود. برای مثال، کتابهایی که در زمینه رژیم غدایی و صنعت غذایی چاپ میشوند را مشاهده کنید. همه روزه کتابهای زیادی که در حیطه رژیم غذایی هستند چاپ و نشر میشوند و به صورت شگفتانگیز نیز فروش دارند. میتوان گفت که اگر میخواهید کتابی را منتشر کنید به نیازهای خوانندگان توجه نمایید. برای مثال، اگر درحال نوشتن کتابی با عنوان «نجات یافته از سرطان» هستید، دقت داشته باشید به نوع خاصی از سرطان اشاره کنید و به خوانندگان خود بگویید که چگونه میتوانند نتایج مشابه را بگیرند و از بیماری خود خلاص شوند.
۲. ویرایش قوی کتاب: ویرایش فنی و نگارشی کتاب مساوی است با میزان احترامی که شما به خوانندگان خود میگذارید. اگر ویرایش کتاب ضعیف باشد به صورتی که متن اشکالات املایی حتی به میزان ۳ یا ۴ عدد باشد یا اینکه متن نگارش شده نیازمند ویرایش ادبی باشد در ذهن خواننده این تصور به وجود میآید که مؤلف کتاب همین که کار نگارش را تمام کرده آن را برای چاپ ارسال نموده و روانه بازار کرده است. بنابراین، جهت احترام به خوانندگان خود کتاب را قبل از چاپ ویرایش کنید.
۳. کتاب با قدرت خوبی نگارش شده باشد: برخی کتابها حتی با داشتن ویرایشگران قوی، بازهم متن جالب و جذابی ندارند. به نویسندگان توصیه میشود که فقط به فکر فروش کتاب خود نباشند بلکه بستری را آماده کنند تا بتوانند با خوانندگان خود در ارتباط باشند و نظرات و پیشنهادات آنها دریافت کرده و محتوای نگارشی خود را قویتر کنند.
۴. طراحی جلد حرفهای: بارها در همین وب سایت به لزوم طراحی جلد کتاب پرداختهایم. اکنون این امر ثابت شده است که جلد تمیز و شفاف، حرفهای، خوانا و خلاق باعث میشوند که کتاب فروش بیشتری داشته باشد. نویسندگان و ناشران قوی اذعان میدارند که توجه به جلد کتاب به قدری مهم است که برای آن نویسنده حتی میتواند هزینه بالایی از هرینههای چاپ کل کتاب پرداخت کند. خوانندگان متوجه عناصر موجود در جلد کتاب میشوند؛ واقعیت این است که هرچقدر جلد کتابی جذاب و حرفهای باشد این احتمال در ذهن خوانندگان شکل میگیرد که به همان میزان محتوای کتاب نیز جذاب و جالب باشد.
۵. طراحی داخلی بسیار قوی: اینکه شما برای طراحی صفحات داخلی کتاب از نرم افزار ورد استفاده میکنید یا نرمافزارهای حرفهای مانند نرم افزار InDesign یکی از مباحث مهم میتواند قلمداد شود. دقت کنید که استفاده از نرم افزار ورد برای طراحی صفحات کتاب و ایجاد پس زمینه یک کار حرفهای نیست. اگر قصد دارید به صورت حرفهای طراحی کنید باید ابزار حرفهای نیز داشته باشید. نرمافزارهایی مانند InDesign صرفاً برای انجام کار طراحی ساخته شدهاند و یقیناً برونداد حرفهایتری ارائه میدهند.
۶. فرآیند چاپ و آمادهسازی معقول: تولید یک کتاب با کیفیت که توان فروش داشته باشد زمانگیر است. هرچقدر سعی کنید فرآیند ذکر شده را کوتاه کنید به همان قدر در نتیجه و کیفیت کتاب تأثیر آن را خواهید دید. بنابراین، عجله در فرآیند آمادهسازی کتاب کاری بیهوده است و موجب میشود که نقصهای بزرگ و تاثیرگذاری ایجاد شود.
تفاوت اثر تالیفی و اثر گردآوری شده
اگر تاکنون به برخی کتابها دقت کرده باشید بعد از چاپ کتاب بر روی جلد آنها به جای مؤلف، گردآورنده درج شده است و یا ترکیبی از گردآوری و تألیف نوشته شده اما بر روی برخی کتابهای دیگر صرفاً نویسنده یا مؤلف درج میشود. تاکنون شاید برایتان سؤال بوده باشد که بلاخره مؤلف یا گردآورنده؟ چرا برخی از به وجود آورندهگان کتاب خود را گردآوری شده و برخی دیگر خود را تألیفی نامگذاری میکنند. چه تفاوتهایی بین این دو وجود دارد؟ در این مطلب سعی خواهیم کرد تفاوتهای اثر گردآوری شده و تألیفی یا گردآوری و تألیف را مطرح نماییم:
برحسب اصول تألیف کتاب که بسیاری از مجامع علمی بر روی آنها توافق نظر دارند دو واژه گردآوری و تألیف با یکدیگر تفاوت دارند و هرکدام به یک نوع اثر خاص گفته میشود و افرادی که یکی از آنها را بر روی کتاب خود درج میکنند یقیناً پیامی را به خوانندگان خود انتقال میدهند. بنابراین، انتخاب واژه مؤلف یا گردآورنده برحسب سلیقه فرد یا انتشارات کتاب نیست.
نکته دوم اینکه اثر گردآوری شده و اثر تألیفی تفاوتهایی با یکدیگر دارند. وقتی فردی کتابی را به وجود میآورد تنها در شرایطی میتواند به آن یک اثر تألیفی اطلاق کند که حداقل یک درصد (۱%) منابع مورد استفاده در آن کتاب نتیجه پژوهشهای خود وی باشد. به این منظور که وقتی فردی ادعای تألیف کتابی را دارد باید سوابق او نشان دهد که وی چه سابقه علمی در حیطه بحث کتاب دارد.
در کشور ما بسیاری از اوقات افراد بدون داشتن هیچگونه سابقهای کتابی را پدید آورده و نام خود را به عنوان مؤلف بر روی آن درج میکنند. با مطالعه سابقه علمی و پژوهشی فرد متوجه میشویم که وی هیچگونه سابقه پژوهشی درباره موضوعیت کتاب قبلاً نداشته است. این بدین معنی است که اگر مثلاً شما بخواهید در مورد استرس و اضطراب کتابی بنویسید، میبایست قبل از آن پژوهشهایی مختلفی در آن حیطه انجام داده باشید و به اصطلاح امروزه نشان دهید که در موضوع نگارش کتاب حرفی برای گفتن دارید. اما اگر فردی هیچگونه پژوهش یا کار علمی معتبر در این حیطه نداشته باشد و کتابی را تألیف کند که همه منابع آن نشات گرفته از کارهای دیگران باشد، گویای آن است که بهتر بود نویسندگان چنین مقالاتی کتابی را به رشته تحریر میآوردند. این مساله بدان مفهوم نیست که اگر فردی پژوهشی در حیطه خاص نداشته باشد نمیتواند کتابی را پدید آورد، بلکه بیشتر هدف این است که در صورت پدید آوردن کتاب، آن را یک اثر گردآوری شده تلقی و ثبت کند نه یک اثر تألیفی.
متاسفانه هستند افرادی که با ترجمه متون مختلف از آثار مختلف کتابی را سازماندهی میکنند و آن را یک اثر تألیفی به نام خود به بازار کتاب روانه میکنند. حتی اگر فردی در یک حیطه چندین سال مشغول تدریس بوده و اکنون میخواهد کتابی را پدید آورد کند، در صورتیکه در آن حیطه پژوهش علمی انجام نداده است نمیتواند کتاب خود را یک اثر تألیفی قلمداد کند.
واقعیت این است که کار تألیف کتاب در یک حیطه خاص، بالاترین سطح از یک کار علمی است. شاید شما برخی کتابهای خارجی یا داخلی را مطالعه نمودهاید که در آن مؤلف برای بسیاری از مفاهیمی که مطرح میکند، قبلاً حرفی برای گفتن در آن مفاهیم داشته و عمدتاً در آن حیطهها به پژوهشها و کارهای بالینی خود و همکاران در کنار پژوهشهای دیگران استناد میکنند. اینگونه کتابها به این دلیلی که بسیار بر اساس کار عملی و تجربی نوشته شدهاند مطالعهشان معمولاً برای همگان لذت بخش و دلپذیر است.
در نهایت میخواهیم این مساله را مطرح نماییم، که کار تألیف کتاب یک کار علمی در بالاترین سطح خود است. این کار علمی باید بر اساس و استناد کارهای علمی مؤلف و سایرین به وجود آید. در غیر اینصورت، نباید به هر اثری به عنوان یک اثر تألیفی نگریست حتی اگر پدیدآورنده آن به اشتباه (چه عمدی و چه سهوی) نام آن را تألیف گذاشته باشد.
ترجمه کتاب و نکات مهم برای مترجمان
یکی از سختترین کارهای ممکن ترجمه کتاب است. شاید برخیها بر این باور باشند که کافی است شما به زبان مقصد و زبان مبدأ تسلط داشته باشید؛ اگر چنین تسلطی داشته باشید به راحتی میتوانید کتابی را ترجمه کنید و آن را آماده چاپ کنید. افرادی که سابقه ترجمه کتاب یا حتی ترجمه یک متن را داشتهاند به خوبی میدانند که ترجمه یک متن با ترجمه دقیق یک متن چه تفاوتهایی دارد. مخصوصاً اگر فردی بخواهد رسم امانتداری را رعایت کند و سعی کند هر آنچه که در کتاب است بدون اعمال نظر و سلیقه ترجمه نماید. حال این فقط بخشی از راه است. علاوه بر ترجمه خط به خط و دقیق، همه ما قبول داریم که هر کتابی با توجه به محتوای آن یک روح و فضایی دارد. هنر یک مترجم خوب انتقال دقیق پیام اصلی مترجم به خوانندگان است به همان شکلی که نویسنده انتظار داشته است. یقیناً این کار به صورت صد درصدی صورت نخواهد گرفت اما مترجم باید تمام تلاش خود را بکند. بسیاری از کتابها وجود دارند که بعد از ترجمه متن آن حتی جذابتر نیز شده است. استفاده از تعابیر، استعارهها و زیباییهای کلامی به شکلی که پیام اصلی گم نشود، یکی از هنرمندیهای یک مترجم است. برای یک ترجمه و چاپ کتاب خوب نکات بسیار زیادی وجود دارد. اما در اینجا ما سعی کردهایم با توجه به تجربیان مترجمان از جمله بهترین نکات را معرفی نماییم:
۱. زمان، کلیدیترین عنصر در ترجمه است. بسیاری از مترجمان به هر دلیلی سعی دارند در کوتاهترین زمان ممکنه کار ترجمه کتاب را به اتمام برسانند. برخی دیگر نیز دوست دارند آهسته آهسته کار ترجمه را پیش ببرند. نکته مهم آن است که هر دوی این حالات میتواند مضر باشد. بهترین حالت آن است که دیدی واقع بینانه از کتاب کسب کنید. برای این کار بهتر است کتاب را بررسی کنید و میزان کلمات و سختی و راحتی متن به کار رفته در آن را ارزیابی نمایید و بر اساسان یک جدول زمانی واقعبینانه برای خود طراحی کنید. این اولین و مهمترین قدم در ترجمه کتاب است. طرح برنامه زمانی باعث خواهد شد که شما عجله و شتاب بیمورد نکنید و اینکه کار را بیش از حد معمول طول ندهید. بسیاری از اوقات دیده شده است که طول کشیدن بیش از اندازه یک کار باعث شده که مترجم انگیزه ترجمه خود را نسبت به کتاب از دست بدهد و یا اینکه مشکلات دیگری مانع ادامه روند کار شود.
۲. سعی کنید دید کاملی نسبت به محتوای کتاب و موضوعات مهم آن بدست آورید. اینکه شما قبل از ترجمه تا حدود زیادی بدانید که پیام نویسنده کتاب چه بود است در ترجمه کتاب تأثیر فوقالعادهای خواهد گذاشت. برای مثال، اگر شما دید صحیحی از قهرمانان اصلی داستان پیدا کنید و بدانید مثلاً در ترجمه رمان قهرمان اصلی داستان چه کسی است، مطمئن باشید که روال و لحن ترجمه شما تغییر پیدا خواهد کرد. در کتابهای غیرداستانی نیز به همین منوال است. میبایست قبل از ترجمه پیام و قصد اصلی نویسنده از نوشتن کتاب را بفهمید و بعد کار ترجمه را شروع کنید. برای این کار میتوانید بخشها یا فصولی از کتاب را بخوانید و دید صحیحی از کتاب به دست آورید.
۳. درباره مؤلف کتاب تحقیق کنید. اگر مؤلف را نمیشناسید میتوانید یا وب سایت او را بررسی کنید، یا سایر کتابهای منتشر شدهاش را بررسی کنید. مطالعه بیوگرافی وی گاهاً اطلاعات بسیار خوبی از مؤلف بدست میدهد. در فضای اینترنت گاهاً نقد و نظرهایی درباره نویسندگان مختلف صورت میگیرد که اطلاعات بیبدیلی از سبک کاری و نوشتاری آن نویسنده به دست میدهد. همه این اطلاعات میتواند به صورت بسیار خوبی سمت و سو و لحن ترجمه شما را مشخصتر سازد.
۴. از لغتنامه قوی و خوب استفاده کنید. گاهاً در برخی ترجمهها مشاهده میشود که دایره واژگان مترجم بسیار محدود است. برای مثال از برخی واژگان به صورت مکرر و افراطی در ترجمه استفاده شده است. از اطلاعات و تصورات خود استفاده نمایید و به یاد داشته باشید که شما در حال بازگویی داستان به زبان خود هستید. میتوانید از قدرت زبان خود بدون اینکه خللی در پیام و فضای ترجمه رخ داده باشد استفاده کنید. برای مثال، وقتی نویسنده میخواهد موقعیتی را به صورت ناراحت کننده و کسل کننده تصویر کند، مترجم میتواند از قدرت زبانی خود استفاده نموده و در همان سطح مطلوب نویسنده، فضا را به همان شکل که ملموس خوانندگان خواهد بود مجسم کند.
چگونه کتاب ترجمه کنیم؟
وقتی قرار است که کتابی را ترجمه کنید اولین سوالی که به ذهنتان متبادر میشود این است که چگونه کتاب ترجمه کنیم؟ ترجمه کتاب یک کار خلاقته و هنری است که شامل انتقال آثار خلاقانه مانند رمان، شعر، تاریخ و فلسفه و … . از یک زبان به زبان دیگر است. اولین چیزی که هنگام ترجمه کتاب باید به آن توجه داشته باشید این است که بدانید شاید مؤلف یک کتاب فردی بسیار فرهیخته باشد و یا از لحاظ علمی و دانشگاهی در سطح بالایی است. همین توجه به این مساله کوچک موجب میشود که شما دید جدیدتری نسبت به ترجمه و چاپ کتاب پیدا کنید. اینکه در ترجمه اثر چنین فردی، چقدر باید دقیق و متخصص باشید. در زیر به برخی از اصول اصلی ترجمه کتاب اشاره میکنیم:
۱. در حیطهای که میخواهید ترجمه انجام بدهید تخصص داشته باشید.
توضیح این مساله تاحدودی سخت است اما برای روشن شدن آن اجازه دهید مثالی بزنیم. فرض کنید میخواهید از زبان آلمانی به زبان فارسی شعری را ترجمه کنید. برای اینکه فضای اشعار آلمانی را متوجه شوید، سعی کنید قبل از ترجمه اشعار متعدد آلمانی را بخوانید. همچنین، اگر شما در زبان فارسی خیلی کم شعر خواندهاید، صرف اینکه شما به زبان آلمانی و فارسی تسلط کامل دارید، نمیتواند تضمین کننده یک ترجمه خوب برای شما باشد. ترجمه خوب زمانی اتفاق خواهد افتاد که شما فضای موجود در اشعار آلمانی و فارسی را متوجه شوید و با واژگان و پیچیدگیهای زبانی و زیباییهای آنها آشنا شوید. همچنین، اگر میخواهید برای مثال کتاب روانشناسی انگلیسی را به فارسی ترجمه کنید، باید حتماً چند کتاب روانشناسی را در آن حیطه بخوانید. غیر از این، تقریباً امکان ندارد که شما ترجمه خوب و دقیقی انجام دهید و خوانندگان مشتاق خواندن ترجمه شما باشند.
۲. مهارتهای نوشتاری در زبان مقصد را خوب یاد بگیرید.
این توصیه با توصیه شما ۱ ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر شما فردی هستید که کتاب کم خواندهاید، مطمئن باشید دایره واژگانتان محدود خواهد بود. به این ترتیب، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در کل نوشتارتان از جملهها، کلمات و ساختارهای مشابهی استفاده کنید و همین مساله باعث شود خوانندگان از سبک نوشتاری شما خسته شوند.
۳. کار ترجمه کتاب را به صورت مستمر و در گامهای کوچک انجام دهید.
ترجمه کتاب کاری دشوار و سخت است. شما نمیتوانید به صورت پشت سرهم روزانه ۵ الی ۸ ساعت ترجمه کنید مگر اینکه بخواهید متن ترجمه شده را کسی نخواند و زود از شر آن خلاص شوید. ترجمه یک کتاب میبایست قدم به قدم و به صورت مستمر و با برنامه باشد. قبل از ترجمه کتاب سعی کنید برنامه ریزی برای ترجمه داشته باشید. زمانی را برای اتمام ترجمه اتخاذ کنید و مدت زمانی که رزوانه میتوانید به ترجمه بپردازید را مشخص نمایید. اگر بنابر برنامهریزی انجام شده میخواهید دو ساعت در روز ترجمه کنید این دوساعت را تبدیل به دو یک ساعت کرده و یک ساعت را مثلاً صبح و یک ساعت بعد از ظهر انجام دهید.
۴. درباره نویسنده کتاب اطلاعاتی را کسب کنید.
نویسنده کتاب، هر کسی که باشد و هر متنی را که نوشته باشد، آن متن بخشی از وجود او را منتقل نموده است. امروزه نقدهای بسیار زیادی بر روی کتب و مؤلفین مختلف در اینترنت موجود است. با مطالعه این نقدها و اینکه مؤلف کتابی که شما اثر وی را برای ترجمه انتخاب کردهاید اهل کجاست؟ و در چه زمانی این کتاب را نوشته و مردم چه دیدی نسبت به آثارش در کشور او دارند و اینکه چه کتبی را قبلاً نگارش نموده است، اطلاعات بیبدیلی به شما خواهد داد و همین امر موجب تقویت ترجمه شما و دقت آن خواهد شد.
۵. به یاد داشته باشید که هیچ ترجمهای نمیتواند ایدهآل باشد.
اگر بر این تصور باشید که میخواهید کتابی را ترجمه کنید و کتاب ترجمه شده دقیقاً همان چیزی باشد که مؤلف آن نوشته یک چیز را فراموش کردهاید! شما میبایست خود را دقیقاً به لحاظ فکری، احساسی و ذهنی تبدیل به مؤلف کتاب کنید. تنها در اینصورت است که کتاب دقیقاً همانی خواهد بود که مترجم نوشته است. بدیهی است که چنین تبدیلی غیرممکن است و نتیجه آن میشود که ترجمه کاملاً دقیق و ۱۰۰ درصدی نیز امری غیرممکن است اما شما میبایست تمام تلاش خود را به کار گیرید.
ترجمه کتاب بهتر است یا تالیف کتاب؟
بسیاری از دانشجویان و اساتید و همچنین افرادی که به تازگی وارد حوزه پژوهش شدهاند در زمینه چاپ کتاب تألیفی یا ترجمه یک کتاب مردد هستند. این تردید میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که از جمله آنها میتوان به سنگینتر بودن تألیف کتاب نسبت به ترجمه کتاب و از سوی دیگر امتیاز بسیار بالاتر کتاب تألیفی در مقابل کتاب ترجمه اشاره کرد. در اینجا به ارائه برخی راهکارها برای انتخاب تألیف یا ترجمه کتاب اشاره خواهیم کرد.
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید به این نکته توجه کرد که فردی که قصد چاپ کتابی را دارد دارای سابقه علمی و پژوهشی زیادی است یا نه. کتاب تألیفی زمانی مورد استقبال جامعه علمی یک رشته قرار میگیرد که نویسنده آن فردی معتبر در آن رشته باشد و پیش از این مورد قبول این جامعه قرار گرفته باشد. بدیهی است که کتاب تألیف شده توسط یک دانشجوی کارشناسی ارشد حتی اگر دارای بار علمی خوبی نیز باشد توسط اساتید آن رشته پذیرفته نخواهد شد. بنابراین توصیه ما برای دانشجویان این است که تا حد امکان بر روی ترجمه کتابهای با حجم سبک تمرکز نمایند و پس از چاپ چند کتاب به صورت ترجمه به تألیف کتاب بپردازند.
البته استثنایی که در این زمینه وجود دارد مربوط به چاپ کتاب از پایان نامه است. با توجه به اینکه معمولاً در اینگونه کتابها نام استاد راهنما نیز درج میشود میتوان این نوع کتابها را به عنوان کتاب تألیفی به چاپ رساند. با توجه به اینکه برای نگارش یک پایان نامه ارشد یا رساله دکتری مدت زمان زیادی صرف میشود و اساتید و داوران مختلفی برای کامل شدن آن همکاری میکنند، معمولاً نتیجه این پایان نامه به یک کتاب خوب ختم میشود. البته برای داشتن انسجام و کیفیت بهتر توصیه میشود که اینگونه کتابها یک بار دیگر توسط دانشجو یا استاد مربوطه بررسی و ویراستاری شود.
برای اساتید و مدرسان دانشگاه نیز تألیف کتاب تاثیرات بهتری نسبت به ترجمه کتاب خواهد داشت چرا که حداقل چند صد یا چند هزار دانشجو استاد مربوطه را میشناسند و چاپ کتاب میتواند در تثبیت جایگاه یک پژوهشگر نقش زیادی داشته باشد.
اطمینان از ترجمه کتابی که قبلا ترجمه نشده است؟
برای بسیاری از مترجمان حین تصمیمگیری برای ترجمه یک کتاب این سؤال پیش میآید که چگونه بدانیم کتابی قبلاً ترجمه نشده است؟ برای پاسخ یه این سؤال سعی کردیم در این مطلب روشی را ارائه کنیم. ترجمه و چاپ مجدد یک کتاب در شرایطی خاص ایرادی ندارد. اگر کتابی قبلاً توسط مترجم ضعیفی ترجمه شده و محتوای کتاب به گونهای است که نمیتوان از آن استفاده خاص نمود بهتر اینست که کتاب ترجمه مجدد شود. در این حالت هیچ نیازی به کسب اجازه از مترجم قبلی نیست و میباید صرفاً از مؤلف اصلی کتاب اجازه دریافت نمود. حتی کسب اجاز از ناشر داخلی نیز مورد نیاز نیست. در حالت بعدی، برخی مترجمان وجود دارند که نام آنها در حوزه ترجمه تبدیل به یک برند شده است. به گونهای که ترجمههای وی بسیار باکیفیت و فوقالعاده خوب است. در این حالت، ناشران معمولاً با بکارگیری چنین مترجمانی سعی میکنند کتاب را با ترجمه آنها روانه بازار کنند. یقیناً ترجمه این مترجم با سایر ترجمههای موجود در بازار تفاوتهای زیادی خواهد داشت. در هر صورت، اگر کتابی که شما در حال ترجمه آن هستید جز این دو حالت مطرح شده نیست، آنگاه میتوانید از روشی که در اینجا مطرح شده است استفاده کنید تا مطمئن شوید که کتاب قبلاً ترجمه نشده است.
تاکنون بارها و بارها در باب اهمیت اخذ مجوزهای رسمی در چاپ کتاب صحبت کردهایم و گفتهایم که اخذ مجوز قانونی کتاب را شناسنامهدار میکند و حافظ منافع مادی و معنوی شما میشود. حال، یکی از کاربردهای مجوز قانونی در کتابهای ترجمه شده است. برای مثال شما کتابی را دو سال پیش ترجمه کرده و حتی چاپ کردهاید اما متاسفانه گروهی که کتاب شما را چاپ کرده است برای آن مجوز فیپا و شابک دریافت ننموده است. حال فرد دیگری همان کتاب را ترجمه نموده و اقدام به اخذ مجوز رسمی کرده و آن را دریافت میکند؛ در این شرایط تنها کتاب رسمی و قانونی قابل فروش کتاب دوم میباشد و میتوان گفت مترجم اول نه از لحاظ مادی و نه از لحاظ معنوی نفعی نمیبرد.
حال، یکی از روشهای بررسی اینکه کتابی قبلاً چاپ شده است یا خیر، جستجو در کتابخانه ملی میباشد. شما میتوانید عنوان انگلیسی کتاب را وارد کنید تا بدانید کتاب چاپ شده است یا خیر.
البته مسائل مختلف زیادی در این جستجو وجود دارد. اول اینکه برخی از ناشران متاسفانه بیدقتی کرده و عنوان انگلیسی کتاب را در صفحه شناسنامه وارد نمیکنند. که در این صورت طبیعتاً با جستجوی عنوان انگلیسی کتاب به جایی نخواهید رسید. در این صورت میتوانید به صورت حدس و گمان ترجمه عنوان انگلیسی کتاب را وارد کنید و به این شکل نیز امتحان نمایید.
به یاد داشته باشید که اگر با عنوان دقیق انگلیسی جستجو کرده و به نتیجهای نرسیدید میتوانید ترجمه عنوان را امتحان کنید. این تاکید به خاطر آن است که احتمال دارد مترجم، ترجمه دیگری از یک عنوان خاص انجام داد باشد که با کلید واژه جستجوی شما یکسان نیست.
یکی دیگر از راههای بسیار خوب برای اینکه مطلع شویم کتابی قبلاً ترجمه نشده است آن است که عنوان کتاب را در گوگل سرچ کنیم. از آنجایی که عنوان انگلیسی است احتمال دارد که شما نتیجه مطلوب را دریافت نکنید. اما اگر چند کلمه فارسی نیز به جستجوی خود اضافه نمایید احتمال زیاد نتایج بهتری کسب کنید. مثلاً، افزودن اصطلاح «چاپ و ترجمه کتاب … »، «ترجمه و انتشار کتاب … ». با این دو روش ذکر شده شما میتوانید جستجوی جامعی انجام دهید و تاحدود زیادی از ترجمه یا عدم ترجمه کتاب خاصی اطمینان نسبی حاصل کنید.
مراحل ترجمه و چاپ کتاب در ایران
ترجمه کتاب یکی از کارهای بسیار ارزنده در عرصه علم میباشد. از طریق ترجمه متون و کتابهای مختلف، فرهنگها بیشتر با یکدیگر آشنا میشوند و اینکه علم و یافتههای جدید علمی با سرعت بیشتری بین ملتهای مختلف میچرخد. بسیاری در ایران علاقمند هستند تا در حوزه ترجمه کتاب فعالیت کنند. برای چنین علاقمندانی تقریباً میتوانیم بگوییم که هیچ منبع اطلاعاتی برای اینکه بدانند جهت ترجمه کتاب چه مراحلی را میبایست سپری کنند، وجود ندارد. در این مطلب که با عنوان مراحل ترجمه کتاب و چاپ کتاب در ایران ارائه دادهایم سعی داریم تا به مترجمان و علاقمندان به ترجمه مراحل ترجمه کتاب را معرفی نماییم تا بتوانیم اندکی مسیر این راه دشوار را برایشان هموارتر کنیم.
۱. انتخاب کتاب
انتخاب کتاب بسیار مهم است. گاهاً مشاهده شده است که مترجمین متاسفانه کتابی که قبلاً توسط کسی دیگر ترجمه شده است را مجدداً ترجمه میکنند که به نظر کاملاً اتلاف وقت و انرژی میباشد و ناشران نیز هیچ علاقهای به چاپ آن کتاب ندارند. البته استثناهایی وجود دارد که برخی مترجمان بسیار مشهور کتابی را مجدداً ترجمه میکنند که فروش و درخواست این ترجمه بسیار بیشتر از ترجمههای دیگر میشود؛ یا اینکه کتابی با اشکالات بسیار زیاد ترجمه شده است که مترجمی دیگر نیاز است تا کتاب را مجدداً ترجمه کند که این موارد استثنا هستند. بنابراین، ما توصیه میکنیم که قبل از انتخاب کتاب برای ترجمه، نام فارسی و انگلیسی (هر دو) آن را در کتابخانه ملی جستجو کنید. اگر چنین عنوان کتابی تاکنون ترجمه و چاپ نشده است، میتوانید نسبت به ترجمه آن اقدام کنید. البته در فواصل مختلف (حین ترجمه) نیز میتوانید از کتابخانه ملی استعلام بگیرید زیرا احتمال دارد مترجمی جلوتر از شما کتاب را ترجمه نموده و آن را برای دریافت مجوز چاپ به کتابخانه ملی ارسال نموده است.
۲. کسب اجازه از ناشر
مرحله دوم و بسیار مهم، کسب اجازه از ناشر کتاب است. گهگاهی ناشرین به دلایلی اجازه ترجمه را نمیدهند، اما مطمئن باشید احتمال رخدادن این مساله ۱۰ درصد است. معمولاً وقتی شما برای ترجمه کتاب اجازه میخواهید، ناشر کتاب این اجازه را به شما خواهد داد. ناشران معمولاً با دریافت مبلغی که عمدتاً هم خیلی بالا نیست این اجازه را در اختیار مترجم قرار میدهند. البته ناشران احتمال دارد به مترجم بگویند قبل از ترجمه و دادن اجازه میبایست ناشری را پیدا کند. احتمال دارد ناشران اجازه ترجمه را مستقیماً به خود مترجم ندهند و از مترجم بخواهند تا ناشری پیدا کند. اگر شما اجازه ترجمه را از ناشر گرفته باشید، ناشر تمامی اطلاعات کمکی دیگر را که برای چاپ کتاب به درد شما خواهند خورد ارسال میکنند. برای مثال، به برخی از کتابهایی که ترجمه شدهاند نگاه کنید؛ عکسهای موجود در آنها عمدتاً اسکن شده و با کیفیت بسیار پایین هستند که این نشان میدهد مترجم یا ناشر از ناشر اصلی اجازه ترجمه نگرفته است. اگر چنین اجازهای میگرفتند ناشر اصلی معمولاً عکسها و شکلهای اصلی را در قالب سی دی یا فایلهای بسیار باکیفیت برای شما ارسال خواهند نمود.
۳. پیدا کردن ناشر برای چاپ کتاب ترجمه
کار بعدی که شما بهتر است انجام دهید پیدا کردن یک نشر برای سرمایهگذاری بر روی کتاب و چاپ آن است. در حقیقت، بهترین کار این است که شما همزمان با انجام امور مرحله دو، به پیدا کردن ناشر نیز بپردازید. وقتی ناشری بر روی کتاب سرمایهگذاری میکند کار حرفهایتر میشود و مترجم در یک فرآیند حرفهای کار ترجمه را به پیش خواهد برد و از منافع مادی و معنوی اثر خود بعد از چاپ برخوردار خواهد شد.
۴. آماده کردن فایل نهایی ترجمه و ارسال به ناشر
بعد از ترجمه کتاب، مترجم میبایست فایل ترجمه شده را به ناشر ارسال کند. یقیناً، به هر میزان که اشتباهات تایپی و ترجمهای در فایل ارسالی کمتر باشد، کتاب به همان میزان سریعتر برای دریافت مجوزها و مراحل بعدی چاپ کتاب آماده خواهد شد.
۵. دریافت مجوزهای فیپا و شابک
انتشارات بعد از بررسی کامل و همه جانبه کتاب، و ویراستاری ادبی و علمی و صفحهآرایی، سریعاً برای اخذ مجوزهای قانونی یعنی شابک و فیپا اقدام میکند. دریافت این مجوزها هرچقدر سریع انجام شود میتواند حافظ منافع مترجم و انتشارات باشد.
۶. چاپ کتاب
بعد از اخذ تاییدات لازم، مترجم و ناشر تفاهماتی را بر سر قیمت کتاب، تعداد تیراژ کتاب و درصد مترجم و موارد دیگر انجام میدهند. بعد از رسیدن به این تفاهمات، کتاب برای چاپ نهایی راهی چاپخانه میشود.
چاپ کتاب به زبان انگلیسی
بسیاری از پژوهشگران و مولفان در ایران با این سؤال مواجه هستند که آیا میتوانند در ایران کتابی را به زبان انگلیسی چاپ کنند یا خیر. شاید قبل از پاسخ دادن به این سؤال بهتر باشد سؤال دیگری را نیز مطرح نماییم و آن اینکه چه ضرورتی برای چاپ کتاب انگلیسی در داخل کشور وجود دارد؟ و یا اینکه چرا برخی از مولفان اصرار به چاپ کتاب به زبان انگلیسی دارند؟ سعی میکنیم در این مطلب به این سؤال و همه سوالاتی که مطرح شد در ذیل مطلبی با عنوان چاپ کتاب به زبان انگلیسی پاسخ دهیم.
بسیاری از پژوهشگران، دانشجویان و اساتید و مولفان بر حسب رشته تحصیلی خود مانند آموزش زبان انگلیسی یا ادبیات انگلیسی تمایل زیادی دارند تا تالیفات خود را به زبان انگلیسی نشر دهند. این مولفان برای انتقال بهتر مفاهیم و منظور به مخاطبان خود ترجیح میدهند کتاب را به زبان انگلیسی چاپ نمایند.
در برخی از حوزهها مانند حوزه کامپیوتر و حیطه برنامه نویسی، از آنجایی که مؤلف احساس میکند بسیاری از مخاطبینش از طریق زبان انگلیسی بهتر میتوانند مفاهیم را درک کنند و یا اینکه انتقال آموزهها از آنجایی که هنوز برای بسیاری از واژگان معادلهای فارسی وجود ندارد و یا اینکه برای ترجمه برخی اصطلاحات معادلهای مشترکی وجود ندارد ترجیح میدهند اگر کتابی در این زمینه بنویسند به زبان انگلیسی نوشته شود.
گروه دیگر از افراد نیز به خاطر اهدافی مانند مهاجرت و استفاده از کتاب به عنوان رزومه پژوهشی و علمی ترجیح میدهند کتاب خود را به زبان انگلیسی چاپ کنند. بسیاری از دانشگاهها و مراکز علمی و آموزشی جهان برای کتابهایی که به زبان انگلیسی چاپ شدهاند توجه بیشتری قائل هستند و مولفان با توجه به این مساله ترجیح میدهند کتاب خود را به صورت زبان انگلیسی چاپ کنند.
این دلایل و سایر دلایلی که میتواند باشد ولی ما در اینجا مطرح ننمودهایم از جمله عواملی هستند که مولفان را برآن میدارد تا به چاپ کتاب به زبان انگلیسی روی آورند.
برای چاپ کتاب به زبان انگلیسی در ایران، شرایط و ضوابط خاصی وجود ندارد. دقیقاً به همان شکلی که یک کتاب به زبان فارسی در ایران چاپ میشود، میتوان یک کتاب به زبان انگلیسی چاپ کرد، منتها تفاوتها و الزامات اندکی وجود دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- عنوان کتاب حتماً میبایست به صورت فارسی نیز بر روی کتاب درج شود. علاوه بر اینکه عنوان انگلیسی بر روی کتاب درج میشود، در کنار آن عنوان فارسی کتاب نیز میبایست آورده شود.
- اسامی نویسنده یا نویسندگان میبایست به صورت فارسی هم آورده شود. علاوه بر شکل لاتین اسامی نویسندگان، بر روی جلد کتاب، شکل فارسی آنها نیز میبایست ذکر شود.
- شناسنامه کتاب به زبان فارسی خواهد بود. در شناسنامه کتاب معمولاً نام انتشارات، شماره کتابشناسی، شماره شابک و سایر اطلاعات آورده میشود. تمامی اطلاعاتی که در شناسنامه کتاب ذکر خواهد شد به زبان فارسی میبایست آورده شود.
- این شرایط جزو مهمترین شرایط موجود برای چاپ کتاب به زبان انگلیسی میباشد. مولفان میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و چاپ کتاب به زبان انگلیسی با همکاران حاضر در نشر از طریق تلفن و ایمیل در ارتباط باشند.
توصیه های جامع از نگارش تا چاپ کتاب
نگارش و چاپ کتاب خوب یک موفقیت بزرگ محسوب میشود. نگارش و چاپ کتاب خوب این شانس را به شما میدهد که نام خود را به خوانندگان معرفی کنید و در میان آنها شهرتی کسب کنید و در کنار آن درآمدی نیز داشته باشید. در این مطلب سعی میکنیم برخی از بهترین نکات ممکنه را در نگارش و چاپ کتاب گردآوری کنیم. واقعیت این است که بسیاری از نویسندگان معروف اگر نوشتههای خود را در صندوق خانه خود نگه میداشتند به شما اطمنیان میدادیم که هیچ وقت شهرتی کسب نمیکردند. در واقع این نگارش کتاب و چاپ و انتشار آن است که میتواند این مزیت را به شما ارائه کند. همچنین، تا زمانیکه کتابی به وجود نیامده و خوانده نشود، هیچگاه نمیتوان نوشتههای فردی را ارزیابی کرد و خوانندگان نیز به دنبال آثار او باشند. بنابراین، تبلیغات منفی دیگران را کنار بگذارید و کارتان را شروع کنید. بسیاری از بزرگترین نویسندگان قبل از اینکه کتابی را بنویسند اگر به دوستان و آشنایان آنها گفته میشد که در ۲۰ سال آینده این فرد تبدیل به مشهورترین نویسنده جهان خواهد شد، شاید پوزخندی تحویل شما میدادند. یا بارها برخی ورزشکاران را دیدهاید که قبل از ورود به ورزش حرفهای بسیاری باور نمیکردند که این فرد بتواند حتی روزی در ورزشگاه به عنوان تماشاگر حاضر شود؛ اما با تعجب و شگفتی دوستان و آشنایان بعد از مدت کوتاهی در بهترین عرصههای بینالمللی ورزشی حاضر شده و حتی قهرمانیهای بسیار مهمی را کسب نمودهاند. بنابراین، واکنشهای منفی احتمالی اطرافیان را کنار بگذارید و اگر به کار نویسندگی علاقه دارید شروع کنید. در این مطلب قصد داریم به چاپ کتاب و توصیف جامع فرآیند آن بپردازیم و نکات مهم و مراحل آن را بازگو کنیم.
مرحله اول: نگارش کتاب
۱ تدوین لیست ایدهها: فهرستی از ایدههای خلاقانه خود را تهیه کنید و سپس یکی از آنها را برای نگارش کتاب انتخاب نمایید.
- از اینجا شروع کنید که در حقیقت چه نوع کتابی را میخواهید نگارش کنید. آیا قصد دارید کتابی علمی و دانشگاهی در حیطههای ریاضی، اقتصاد و غیره چاپ کنید یا میخواهید رمان بنویسید و یا زندگی نامه خود را نگارش کنید؟
- هر نوع کتابی که انتخاب کنید خوب است اما نکته اصلی در این ماجرا این است که شما در حقیقت بدانید ایدهتان چیست و آن را دنبال کنید.
- استفن کینگ نویسنده معروف میگوید که ایدههایی که به ذهنتان میاید را ننویسید! به زعم او نوشتن ایدهها بهترین راه برای زنده نگه داشتن دایمی ایدههای بد است! البته این گفته استفن کینگ به این معنی نیست که شما نباید ایدههای خود را بنویسید. بیشتر منظور او این است که اگر یک ایدهای خوب و قوی باشد بدون اینکه در جایی نوشته شود به راحتی میتواند در ذهن نویسنده باشد. منظور او این است که ایدهای که اگر شما سریعاً در جایی ننویسید فراموش خواهید کرد احیاناً ایده ضعیفی است. سعی کنید ایدههایتان را بنویسید.
- همین که توانستید ایدهای الهام بخش به دست آورید، شروع به نگارش کتاب کنید.
۲ نگران اشتباهها نباشید، آنها را میتوانید بعداً اصلاح کنید.
به جزییات و اشتباهات کوچک توجه نکنید و سواس به خرج ندهید و فقط بنویسید. اگر شما در آغاز به جزییات بپردازید و سعی کنید هیچگونه اشتباهی در نگارش وجود نباشد، نمیتوانید داستان را به جلو ببرید.
- هنگام نوشتن کتاب نسخههای اولیه مختلفی به وجود میآید. رفته رفته این نسخ اولیه تکمیلتر میشوند و شاید در نهایت نسخه نهایی به شکلی درآید که در مقایسه با نسخههای اولیه تغییرات گستردهای را بر خود دیده باشد. این نکته بسیار مهم است: در نظر داشته باشید که شما در آغاز صرفاً میخواهید ایده خام موجود در ذهنتان را به کلمات تبدیل کنید و بر روی کاغذ بیاورید. بنابرانی، وسواس را در مراحل مقدماتی کنار بگذارید. بسیاری از نویسندگان مبتدی از این مساله آگاهی ندارند و همین که ۱۰ یا ۲۰ صفحه از کتاب را مینویسند شروع به ارزیابی آن توسط خود یا دیگران میکنند و از آنجایی که اعتماد به نفس کمی دارند احتمال بسیار زیاد با بازخوردهای منفی روبرو شده و نگارش را به کل کنار بگذارند. از این رو نکتهای که در بالا گفتیم بسیار حائز اهمیت است. شما در نسخههای اولیه کتاب میخواهید صرفاً ایده خود را پیاده سازی کنید. این کار شبیه مجسمه سازی است. اگر فردی آماتور به مراحل اولیه مجسمه سازی نگاه کند یا اگر مجسمه ساز در اوایل کار خود از افراد آماتور کنار خود درباره کیفیت کار خود نظر خواهی کند مطمئناً بازخورد منفی خواهد گرفت اما بعد از گذر زمان و شکل گرفتن کار، نظرات متفاوت خواهد بود.
- بر روی شخصیتهای داستان خود تمرکز کنید. بدیهی است که کتب دانشگاهی از این امر مستثنی هستند. در کتابهای رمان، خوانندگان بسیار علاقمند به شخصیتها میشوند و موقعیتها و فضاهایی که نویسنده آن شخصیتها را قرار میدهد. هرچند برنامه و طرح داستان در ظاهر داستان را به جلو میبرد، اما ارتباطات و کنشهایی که شخصیتهای داستان با همدیگر دارند و کیفیت آنها در واقع داسنان را پر خواننده و پرفروش میکند.
- به این تمرکز کنید که درباره چه کسی مینویسید. بعد از مشخص شدن پاسخ سؤال «چه کسی»، به سؤالات دیگر یعنی «چه زمان»، «چه چیز»، «کجا»، «چرا» و «چگونه» پاسخ دهید. سعی کنید در نگارش رمان خود به این سؤالات دقیق پاسخ دهید. مثلاً داستان شما درباره مردی کهنسال است. در مراحل دیگر باید در داستان بگویید این داستان چه زمانی اتفاق افتاده، چه چیزهایی وجود دارد، کجا اتفاق افتاده، چرا اتفاق افتاده و چگونگی آن را نیز بیان نمایید.
۳. برنامه روزانه برای نگارش کتاب داشته باشید. منظورمان این نیست که طوری برنامه ریزی کنید که در طول روز بیشتر اوقات به کار نوشتن بپردازید. برعکس، منظورمان این است که برای خود روزانه مشخص کنید که حداقل چقدر میتوانید بنویسید، سپس حداقل خود را رعایت کنید.
- اینکه شما مقرر کردهاید روزانه ۳۰۰ کلمه بنویسید یا اینکه تصمیم دارید رزوانه ۱ ساعت بنویسید بهتر است عزم خود را برای رعایت تصمیم خود جزم کنید. ۳۰۰ کلمه در روز نمیتواند آمار خوبی باشد اما برای شروع کار نوشتن خیلی خوب است. اگر سرتان شلوغ است و وقت آزاد ندارید میتوانید اهداف کوچکتری را انتخاب کنید تا براحتی به آن اهداف برسید.
- اهداف بزرگ به سختی بدست میآیند و باعث میشوند که احتمالاً بعد از ناکامی در رسیدن به آن مدتی بعد کلاً کار نگارش را ترک کنید. اگر قدمهای خود را کوچکتر شروع کنید، این انگیزه و توان را خواهید داشت که رفته رفته خود را تقویت کنید و در نهایت به هدف بزرگ نیز دست یابید.
- میتوانید بعد از گذشت مدتی اهدافتان را بزرگتر کنید. اگر در آغاز با ۳۰۰ کلمه شروع کردهاید میتوانید در مراحل بعد به ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ و … کلمه در روز افزایش دهید. در کار نوشتن پدیدهای وجود دارد که معمولاً نویسندگان حتی مجرب با آن مواجه میشوند. این پدیده توفق نام دارد. یعنی شما هرچند انگیزه و توان نوشتن را ندارید اما عملاً هیچ چیزی به ذهنتان نمیآید بنویسید. در این جا بهتر است اطلاع داشته باشید که بزرگترین نویسندگان هم به این مساله دچار میشوند و امری رایج است. بهتر است همان وقت را برای نگارش بگذارید هرچند اگر نتوانستید حتی یک کلمه نیز بنویسید. میتوانید در این زمان نوشتههایتان را مرور کنید و بخوانید. بعد از مدتی کوتاه این پدیده از بین خواهد رفت و شما مجدداً به نوشتن خواهید پرداخت.
- در یک اتاق ساکت و آرام کار نوشتن را انجام دهید. حتی اگر عادت دارید بیرون از خانه و در پارکها و کافیشاپها بنویسید، سعی کنید گوشهای دنج را برای خود انتخاب کنید تا با بالاترین حد تمرکز بنویسید.
۴. سخت کوش باشید. بسیاری از نویسندگان کار خود را با قدرت شروع میکنند اما در ادامه به خاطر سرعت کمی که دارند مضطرب، خسته و ناامید میشوند. بهترین راه مقابله با این حالت آن است که خودتان را به زور هم که شده بر روی صندلی نگه دارید. واقعیت هیچ کاری راحت نیست و در همه کارها انسانها احساس خستگی میکنند. نسل بشر و حیوانات به این خاطر هنوز ادامه دارد که والدین انسان مخصوصاً مادر سختی و تلاش بسیاری را به تحمل کرده است. اگر تحمل این سختی اتفاق نمیافتاد هیچ نوزادی به بلوع نمیرسید. بنابراین، حتماً باید خود را تحت فشار بگذارید و سخت کوش باشید.
- رسیدن به هدف روزانه سرلوحه کارتان باشد. خودتان را بر روی صندلی به اسارت بگیرید تا هدف روانهتان را تمام کنید. غیر از این پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
- بسیاری از نویسندگان، کار نویسندگی را در کنار کار و یا مسئولیتهای متفاوت خود انجام دادهاند. برای مثال، جان گریشام، بسیاری از کتابهای پرفروش خود را در کنار کار وکالت خود نگارش کرده است. او صبحها زودتر بیدار میشد و یک صفحه از کتاب را مینوشت.
- نویسندگی را همانند عادت به غذا خوردن تبدیل به یک رفتار حیاتی برای خود کنید. جایی را برای انجام این کار اختصاص دهید و در زمانهای خاصی در آنجا حاضر شوید و کارتان را انجام دهید.
۵. از دیگران بازخورد دریافت کنید. احتمالاً شما فردی محافظه کار باشید و بخواهید مادامی که کتاب تمام نشده و به چاپ نرسیده در دسترس دیگران قرار ندهید. اما این کار اشتباه است. از افرادی که به آنها اعتماد دارید و میدانید که با شما صادق هستند نظرخواهی کنید و نوشتههایتان را در اختیار آنها قرار دهید.
- اگر انجمنی در نزدیکی محل سکونتان وجود دارد که در آن نویسندگان شرکت میکنند، در آن شرکت کنید. این گروه به شما کمک خواهند کرد که ایدههایتان را پروبال دهید و خود را بروزتر کنید.
- از اینترنت استفاده کنید. اگر به چنین گروههایی دسترسی ندارید، از اینترنت استفاده کنید و بخشهایی از کتاب خود را با انتشار در آنها به ارزیابی بگذارید. در فضای مجازی کانالها و گروههایی وجود دارند که با ارائه بازخوردهای خوب میتوانند به شما کمک کنند.
مرحله دوم: ویرایش کتاب و آماده شدن برای چاپ کتاب
۱. کتاب خود را سازماندهی کنید. همین که کار نگارش کتاب تمام شد، سعی کنید بر اساس دستورالعملهای ناشرین، آن را سازماندهی کنید. در زیر به برخی از دستورالعملهای مهم و کلی اشاره میکنیم.
الف) کتاب داستان کودکان
- برای گروه سنی ۵ تا ۸ سال بهتر است کتاب بین ۵ هزار تا ۱۰ هزار کلمه باشد.
- روه سنی ۸ تا ۱۰ سال بهتر است کتاب بین ۱۰ تا ۳۰ هزار کلمه باشد.
- برای گروه سنی ۱۱ تا ۱۴ سال بهتر است کتاب بین ۳۰ تا ۵۵ هزار لغت داشته باشد.
ب) رمان بزرگسالان
- برای گروه سنی بین ۱۳ تا ۱۶ سال کتاب بهتر است ۴۰ تا ۶۰ هزار کلمه باشد.
- برای افراد بالع و بالای ۱۶ سال بهتر است کتاب بین ۴۰ تا ۱۰۰ هزار کلمه داشته باشد.
قطعاً دستورالعملهای دیگری نیز وجود دارد که شما میتوانید این دستورالعملها را با برقراری تماس با همکاران ما در انتشارات کتیبه نوین دریافت کنید.
۲. بررسی مجدد و ویرایش مجدد داستان. کار ویرایش را زود تمام نکنید. بارها و بارها سعی کنید کتابتان را ویرایش کنید و از این کار خسته نشوید.
- بعد از اتمام کار نگارش کتاب سعی کنید اول چند روزی استراحت نمایید سپس کار ویرایش کتاب را شروع کنید. ویرایش بلافاصله بعد از اتمام نگارش باعث میشود که شما برخی اصول را از یاد ببرید.
- هنگامی که کار ویرایش کتاب را شروع کردید، اگر به هر دلیلی در تغییر برخی از بخشهای کتاب ناتوان شدید، سعی کنید ویرایش را ادامه ندهید. چون احتمال دارد بعداً آن بخشی را که نتوانستید تغییر دهید را تغییر بدهید و مجبور شوید ویرایش سایر بخشها را نیز مجدداً انجام دهید.
- ویرایش زیاد هم میتواند خوب باشد و هم بد. بنابراین، اجازه دهید دیگران نیز کار شما را بخوانند و ویرایش کنند. دید فرد دیگر متفاوت با دید شماست و احتمال دارد آنچه که شما ندیدهاید را دیگران ببینید.
- اجازه دهید دیگران توصیههایی برای کتاب شما داشته باشند و آنها را بنویسند. شما میتوانید بعداً این توصیهها را بخوانید و بعداً در صورتی که آنها وارد باشند تغییرات همسو را اعمال کنید.
- قرار نیست توصیههای دیگران را مو به مو اجرا کنید. شاید شما نخواهید برخی از توصیههای انجام شده را عملیاتی کنید و به نظر شما انجام این توصیهها ساختار داستان را به هم ریزد.
۳. برای کتابتان یک ادیتور یا ویرایشگر انتخاب کنید. ویرایش انواع مختلفی دارد و مطمئن باشید شما نخواهید توانست همه انواع این ویرایشها را خودتان به تنهایی انجام دهید. ویرایشگری یک شغل حرفهای است و برای اینکه کارتان حرفهای باشد یک ویرایشگر پیدا کنید. فراموش نکنید که کنار هر نویسنده بزرگی یک ویرایشگر خوب نیز وجود داشته و دارد.
- ویرایشگر خوب میتواند روایت داستان شما را راحتتر و روشنتر و شفافتر کند و گیجی احتمالی خواننده را از بین ببرد.
- ویرایشگر میتواند زبان روایت داستان را به شکلی تغییر دهید که هیچگونه ابهامی در آن دیده نشود و از استفاده بیمورد و مداوم شما از برخی اصطلاحات و افعال که باعث رنجش خواننده میشود جلوگیری کند.
- ویرایشگر کتاب شما را از هر نظر به یک کتاب حرفهای تبدیل خواهد کرد.
۴. آخرین بازبینیها را انجام دهید و کارتان را آماده چاپ بکنید. بعد از اینکه شما و ویرایشگرتان کار ویرایش را به اتمام بردید، به نکات زیر توجه کنید تا مطمئن شوید همه چیز خوب است:
- مطمئن شوید که عنوان خوب و جذابی را برای کتابتان انتخاب نمودهاید.
- در شبکههای اجتماعی نسبت به کتاب خود بحثها را شروع کنید. میتوانید در شبکههای اجتماعی صفحهای را درست کنید و درباره کتابتان اطلاعات هیجان انگیز ارائه دهید تا ذهن خوانندگان و توجه آنها را جلب کنید.
مرحله سوم: چاپ کتاب
سعی کنید ناشری خوب انتخاب نمایید. برحسب موضوعیت کتابتان سعی کنید ناشر مناسبی را انتخاب کنید. ناشران افرادی حرفهای هستند که میتوانند در دریافت مجوزها، چگونگی چاپ کتاب، انتخاب نوع صفحه و طراحی جلد و موارد دیگر مشاورههای تخصصی ارائه دهند.
- به یاد داشته باشید که شما همیشه به ناشر احتیاج خواهید داشت. اگر ناشری را انتخاب نکنید و سعی کنید تمام کارهای چاپ را خودتان انجام دهید، بزودی متوجه خواهید شد که چرا تاکید داریم تا ناشری را انتخاب کنید. واقعیت وجود فرآیندهای مختلف و پیچیده و وقت گیر در چاپ کتاب به حدی است که شما نخواهید توانست به سادگی آن را پیش ببرید.
- ناشرین معمولاً دستورالعملهای خاصی برای چاپ کتابهای خود دارند. بنابراین، سعی کنید قبل از یافتن ناشر، تغییرات اضافی در نمای ظاهری کتاب اعمال نکنید. ناشران با داشتن نیروی انسانی متخصص، خواهد توانست دستورالعملهای خود را پیاده سازند و یا با ارائه دستورالعملهای خود، به شما اطلاع خواهند داد که تغییرات چگونه باید اعمال گردد. منظور از تغییرات مواردی مانند:
- فونت مورد استفاده
- سایز مورد استفاده
- وجود یا عدم وجود خلاصه کتاب
- مقدمه و پیشگفتار
- و موارد دیگر
تحلیل بازار و چاپ کتاب
یکی از مهمترین مراحل چاپ کتاب، تحلیل بازار کتاب است. تحلیل بازار کتاب چیست و دقیقاً به چه فرآیندهایی اطلاق میشود؟ در این مطلب میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم و روشن سازیم که چرا تحلیل بازار میتواند همانند چراغی در دست نویسندگان، آنها را راهنمایی کرده و موفقیتشان را تضمین کند. چاپ کتاب یک صنعت است و تمامی ویژگیهای صنایع دیگر را دارد. برای مثال، وقتی یک کارخانه تولیدی، به تولید محصولات خود میپردازد، تمام توان خود را به کار میگیرد که در آغاز نیاز مشتریان خود را بشناسد، ضعفهای دیگر رقبای خود را تحلیل کند، و آنها را در نهایت راضی نگه دارد. هرچند، به معنای واقعی کلمه میتوان صنعت چاپ کتاب را یک صنعت صرف مادی دانست، اما مسائل اقتصادی شریان حیاتی هر جریانی است و صنعت چاپ نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین، چه نویسندگان کتاب و چه ناشران کتاب از تحلیل بازار سود خواهند برد.
بسیاری از ناشران کتاب مسئولیت تحلیل بازار را خود به عهده میگیرند. یعنی بازار را تحلیل کرده، شکافها و نقایص را تشخیص میدهند، نیازهای جدیداً به وجود آمده را کشف میکنند و برحسب این تحلیل و ارزشیابی اولیه به نویسندگان پیشنهاد نگارش میدهند. باید بگوییم که بهترین نوع چاپ کتاب همین روش است. معمولاً برونداد این روش کتابی بسیار باارزش و پر مخاطب خواهد بود که از بعد معنوی باعث رفع مشکل بسیاری از مخاطبان خواهد شد و از بعد مادی فروش مستمر و بسیار خوبی را خواهد داشت.
در شکل دیگر چاپ کتاب، خود نویسنده این تحلیل بازار را انجام میدهد. احتمال دارد نویسنده کتاب بخشی از جامعه آموزشگاهی است و با مخاطبان خود رابطه مستقیمی دارد و نیازهای آنها را خوب تحلیل نموده و کتابی را نگارش کرده است. این روش نیز روش خوبی است. منتها این اشکال وجود دارد که شاید نویسنده از بازار کتاب اطلاعی ندارد و مشابه کتاب وی و چه بسا قویتر از آن شاید قبلاً چاپ شده است. در این حالت، تمامی انرژی و زمان نویسنده به هدر خواهد رفت و احتمالاً انتشارات مختلف نیز تمایلی به چاپ این کتاب نداشته باشند.
در روش سوم که بدترین روش ممکنه میباشد، مؤلف بدون توجه به هیچ فاکتوری به نگارش یا ترجمه یک کتاب میپردازد و حتی در یک انتشارات نیز کتاب خود را به چاپ میرساند. این روش یکی از ضعیفترین روشهای ممکنه میباشد. در این روش نابودی منابع مهم و با ارزشی چون وقت و هزینه، کاغذ و مواد مربوط به چاپ کتاب قطعی است.
بهترین روش آن است که نویسندگان خود را به ناشران معرفی کنند تا اگر ایدهای داشته باشند به آنها معرفی کنند (همانند روش اول). بنابراین میتوان گفت که تولید کتاب باید بر اساس یک برنامه و هدف باشد. بسیاری از نخبگانی که به نگارش رمانهای ماندگار پرداختهاند یقیناً بازار را تحلیل نکردهاند. اما اگر تاریخ مختص هر کشور را بخوانید متوجه میشوید که آثار نویسندگان نخبه آیینه تمام نمایی از نیازهای آن روز مردم سرزمینشان بوده است. مردم با خواندن آثار آنها به سوالاتی که اخیراً و یا شاید دههها ذهن آنها را به خود مشغول نموده بود پاسخ گرفتهاند. این دقیقاً همان تحلیل بازار است منتها چنین نخبگانی بسیار انگشت شمار هستند تا در آثار خود به سؤالات جهان شمول و وسیع پاسخهایی ارائه دهند و یا موضوعات را حلاجی کنند. نویسندگان در سطح معمولی و خوب اصولاً حیطه اختصاصیتری را میبایست انتخاب نمایند و باید مطمئن شوند که این حیطه اختصاصی مخاطبانی را دارد.
چاپ کتاب و اهمیت تحلیل بازار از این نوشته تقریباً مشخص میگردد. انتشارات کتیبه نوین میتواند در حوزه تحلیل بازار توصیههایی را برای نویسندگانی که قصد خلق آثاری را دارند ارائه دهد. شما میتوانید با شماره تماسهای ما و یا با آدرس ایمیل ما در ارتباط باشید.
حقوق مادی و معنوی در چاپ کتاب
وقتی کتابی (فارغ از نوع محتوای آن) به رشته تحریر درمیآید، میبایست ضوابطی وجود داشته باشد که به واسطه آن ضوابط حقوق مادی و معنوی مؤلف، انتشارات و دست اندرکاران مهم در تولید این کتاب رعابت شود. ضوابط حقوقی تعیین شده برای پدیدآورندگان آثار علمی و اشاعه کنندگان آنها حقوق مادی و معنوی است. در این مطلب به شرح و بسط حقوق مادی و معنوی در فرآیند چاپ کتاب و انتشار آن میپردازیم.
منظور از حقوق معنوی در چاپ کتاب دستمزدی است که مؤلف یا مترجم و ناشر به جهت پدیدآوردن و اشاعه و نشر کتاب دریافت میکنند. در تمام دنیا وقتی پدیدآورندهای کتابی را تولید میکند جهت انتشار آن با ناشرینی ارتباط برقرار میکند. در این ارتباط شرایط و ضوابط مختلفی وجود دارد که طرفین بر اساس آنها با یکدیگر تفاهم میکنند. حقوق مادی هم متعلق به پدیدآورنده است و هم متعلق به ناشر کتاب. معمولاً ناشرین از روشهای مختلفی برای ارائه حقوق مادی استفاده میکنند. برحسب نوع کتاب و یا مؤلف و موارد دیگر، شاید ناشر در آغاز وجهی کلی به مؤلف ارائه کند و حقوق مادی اثر را تا انتها به مالیکت خود درآورد. یا ممکن است ناشر و مؤلف یک قرارداد درصدی داشته باشند. در این قرارداد درصدی برحسب قیمت کتاب و تعداد تیراژ تصمیم گیری میشود. برای مثال اگر ۱۰ درصد از کل فروش برای مؤلف باشد حقوق مادی مؤلف به این صورت حساب خواهد شد که ۱۰ درصد ضربدر قیمت کتاب و تعداد تیراژ خواهد شد و نهایتاً عدد بدست آمده درصد فروش کتاب خواهد شد که میبایست به مؤلف پرداخت شود.
حق بعدی یک اثر، حق معنوی میباشد. حق معنوی غیرقابل انتقال میباشد و حتی درصورت موافقت پدیدآورنده برای انتقال اثر به شخص دیگر نمیتوان فرد جدید را دارای حق معنوی نسبت به کتاب دانست. حق معنوی به ویراستاران، صفحهآرا و افرادی که در تهیه کتاب نقشی مشابه با افراد ذکر شده داشتند این اجازه را میدهد که درباره کتاب اظهار نظر کنند. به این افراد حق کپی رایت تعلق نمیگیرد اما میتوانند درباره محتوای کتاب به فراخور سوالاتی که در تخصص آنها ایراد میشود پاسخ دهند و یا اظهار نظر کنند.
بسیاری از مولفان این سؤال را بارها مطرح نمودهاند که حقوق مؤلف تا چه زمانی برحسب قراردادی که با انتشارات بستهاند جاری خواهد بود. این احتمال وجود دارد که مؤلف فوت نماید و در اینصورت حق مادی وی به چه ترتیب خواهد شد. در ایران ۵۰ سال بعد از فوت مؤلف، تمامی حقوق مادی اثر برای ناشر خواهد بود.