معرفی کتاب: صاحب این اثر وزین، نیکمردی از تبار نیکنامان است و خود، پویندهی راه رستگاری. امراله کریمی در دیماه 1311 در قصردشت شیراز زاده شد. خاندان او و همسر فرهیختهاش بانو عصمت شهسوار، نسب به مکتبی شیرازی (سدهی نه و ده هجری قمری) میبرند و در حسب، از کدخدایان و بزرگان قصردشت بودهاند و در عمران و آبادی این سامان، نامدار؛ چندانکه از میان قناتهای چندگانه و عمدهی قصردشت، قناتی است که به همت ملا محمدابراهیم خان، عموی پدریشان، جاری شده و نام «محمدآباد» دارد و همچنین تأسیس اولین مدرسه پسرانه و دخترانه و امامزادهی قصردشت و اوقاف آن، به عمران پدربزرگ همسر ایشان «میرزا علیاکبر»، برقرار.
باغ و راغ و زمین و آب از دیرباز، عناصر کلیدی زندگی و شخصیت مردمان قصردشت بوده است و سببساز خوی لطیف و همت بلند آنان؛ دستهایی که زندگی را از دل زمین میجستند و چشم بر بلندای آسمان داشتند، از آن مردمان، مردمانی سختکوش و فروتن و خوشدل و دماغ ساختند که تا به امروز ردّ پای نفسهایشان را در شمایل و شمیم زیباترین و دلانگیزترین خیابانهای شیراز و بلکه ایران یعنی قصردشت میتوان یافت.
امراله کریمی از میان این مردمان بود. کودکی باهوش و شادمان، دست در دستان پدر، غرق گل و گیاه و شبهای آبداشت… تا آنگاه که دست تقدیر، شبی پدر را به ناگهان از او ستاند و او بامداد، دیگر آن کودک هفت ساله که دوش بود، نبود که مردی شد برای مادر یکه و خواهران و برادر خردینهی خویش. درس و معرفتآموزی جوهر و گوهر او بود و ممتاز در میان همشاگردان به صفت هوشمندی و کوشایی، و تقدیر از وزارت فرهنگ وقت داشته است، چندانکه تا به امروز آیات مصحف کریم و ابیات شاعران قدیم را همچنان بسیار در یاد دارد.
به نام خداوند فرمان و هوش
کز او بر دل پاک آید سروش
خدایی که جان میدهد خاک را
فروزان کند مهر افلاک را
حکیمی که از فضل و جود و کرم
وجود خلایق کند از عدم
چنین کاخ فیروزهگون ساخته
بسی طرح روشن در انداخته
ز خاک سیه آدمی کرده است…
کلیدواژهها: شعر، شعر مذهبی، شعر فارسی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.