چگونه برای مصاحبه دکتری کتابی را تألیف و نگارش کنیم؟
مرحله اول: نگارش کتاب
۱ تدوین لیست ایدهها: فهرستی از ایدههای خلاقانه خود را تهیه کنید و سپس یکی از آنها را برای نگارش کتاب انتخاب نمایید.
- از اینجا شروع کنید که در حقیقت چه نوع کتابی را میخواهید نگارش کنید. آیا قصد دارید کتابی علمی و دانشگاهی در حیطههای ریاضی، اقتصاد و غیره چاپ کنید یا میخواهید رمان بنویسید و یا زندگینامه خود را نگارش کنید؟
- هر نوع کتابی که انتخاب کنید خوب است اما نکته اصلی در این ماجرا این است که شما در حقیقت بدانید ایدهتان چیست و آن را دنبال کنید.
- استفن کینگ نویسنده معروف میگوید که ایدههایی که به ذهنتان میآید را ننویسید! به زعم او نوشتن ایدهها بهترین راه برای زنده نگه داشتن دائمی ایدههای بد است! البته این گفته استفن کینگ به این معنی نیست که شما نباید ایدههای خود را بنویسید. بیشتر منظور او این است که اگر یک ایدهای خوب و قوی باشد بدون اینکه در جایی نوشته شود به راحتی میتواند در ذهن نویسنده باشد. منظور او این است که ایدهای که اگر شما سریعاً در جایی ننویسید فراموش خواهید کرد احیاناً ایده ضعیفی است. سعی کنید ایدههایتان را بنویسید.
- همین که توانستید ایدهای الهامبخش به دست آورید، شروع به نگارش کتاب کنید.
۲ نگران اشتباهها نباشید، آنها را میتوانید بعداً اصلاح کنید.
به جزییات و اشتباهات کوچک توجه نکنید وسواس به خرج ندهید و فقط بنویسید. اگر شما در آغاز به جزییات بپردازید و سعی کنید هیچگونه اشتباهی در نگارش وجود نباشد، نمیتوانید داستان را به جلو ببرید.
- هنگام نوشتن کتاب نسخههای اولیه مختلفی به وجود میآید. رفته رفته این نسخ اولیه تکمیلتر میشوند و شاید در نهایت نسخه نهایی به شکلی درآید که در مقایسه با نسخههای اولیه تغییرات گستردهای را بر خود دیده باشد. این نکته بسیار مهم است: در نظر داشته باشید که شما در آغاز صرفاً میخواهید ایده خام موجود در ذهنتان را به کلمات تبدیل کنید و بر روی کاغذ بیاورید. بنابراین، وسواس را در مراحل مقدماتی کنار بگذارید. بسیاری از نویسندگان مبتدی از این مسئله آگاهی ندارند و همینکه ۱۰ یا ۲۰ صفحه از کتاب را مینویسند شروع به ارزیابی آن توسط خود یا دیگران میکنند و از آنجایی که اعتمادبهنفس کمی دارند احتمال بسیار زیاد با بازخوردهای منفی روبرو شده و نگارش را به کل کنار بگذارند. از اینرو نکتهای که در بالا گفتیم بسیار حائز اهمیت است. شما در نسخههای اولیه کتاب میخواهید صرفاً ایده خود را پیادهسازی کنید. این کار شبیه مجسمهسازی است. اگر فردی غیرحرفهای به مراحل اولیه مجسمهسازی نگاه کند یا اگر مجسمهساز در اوایل کار خود از افراد غیرحرفهای کنار خود درباره کیفیت کار خود نظرخواهی کند مطمئناً بازخورد منفی خواهد گرفت اما بعد از گذر زمان و شکل گرفتن کار، نظرات متفاوت خواهد بود.
- بر روی شخصیتهای داستان خود تمرکز کنید. بدیهی است که کتب دانشگاهی از این امر مستثنی هستند. در کتابهای رمان، خوانندگان بسیار علاقهمند به شخصیتها میشوند و موقعیتها و فضاهایی که نویسنده آن شخصیتها را قرار میدهد. هرچند برنامه و طرح داستان در ظاهر داستان را به جلو میبرد، اما ارتباطات و کنشهایی که شخصیتهای داستان با همدیگر دارند و کیفیت آنها در واقع داستان را پر خواننده و پرفروش میکند.
- به این تمرکز کنید که درباره چه کسی مینویسید. بعد از مشخص شدن پاسخ سؤال «چه کسی»، به سؤالات دیگر یعنی «چه زمان»، «چه چیز»، «کجا»، «چرا» و «چگونه» پاسخ دهید. سعی کنید در نگارش رمان خود به این سؤالات دقیق پاسخ دهید. مثلاً داستان شما درباره مردی کهنسال است. در مراحل دیگر باید در داستان بگویید این داستان چه زمانی اتفاق افتاده، چه چیزهایی وجود دارد، کجا اتفاق افتاده، چرا اتفاق افتاده و چگونگی آن را نیز بیان نمایید.
۳. برنامه روزانه برای نگارش کتاب داشته باشید. منظورمان این نیست که طوری برنامهریزی کنید که در طول روز بیشتر اوقات به کار نوشتن بپردازید. برعکس، منظورمان این است که برای خود روزانه مشخص کنید که حداقل چقدر میتوانید بنویسید، سپس حداقل خود را رعایت کنید.
- اینکه شما مقرر کردهاید روزانه ۳۰۰ کلمه بنویسید یا اینکه تصمیم دارید روزانه ۱ ساعت بنویسید بهتر است عزم خود را برای رعایت تصمیم خود جزم کنید. ۳۰۰ کلمه در روز نمیتواند آمار خوبی باشد اما برای شروع کار نوشتن خیلی خوب است. اگر سرتان شلوغ است و وقت آزاد ندارید میتوانید اهداف کوچکتری را انتخاب کنید تا بهراحتی به آن اهداف برسید.
- اهداف بزرگ بهسختی بدست میآیند و باعث میشوند که احتمالاً بعد از ناکامی در رسیدن به آن مدتی بعد کلاً کار نگارش را ترک کنید. اگر قدمهای خود را کوچکتر شروع کنید، این انگیزه و توان را خواهید داشت که رفته رفته خود را تقویت کنید و در نهایت به هدف بزرگ نیز دست یابید.
- میتوانید بعد از گذشت مدتی اهدافتان را بزرگتر کنید. اگر در آغاز با ۳۰۰ کلمه شروع کردهاید میتوانید در مراحل بعد به ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ و … کلمه در روز افزایش دهید. در کار نوشتن پدیدهای وجود دارد که معمولاً نویسندگان حتی مجرب با آن مواجه میشوند. این پدیده توفق نام دارد. یعنی شما هرچند انگیزه و توان نوشتن را ندارید اما عملاً هیچ چیزی به ذهنتان نمیآید بنویسید. در اینجا بهتر است اطلاع داشته باشید که بزرگترین نویسندگان هم به این مسئله دچار میشوند و امری رایج است. بهتر است همان وقت را برای نگارش بگذارید هرچند اگر نتوانستید حتی یک کلمه نیز بنویسید. میتوانید در این زمان نوشتههایتان را مرور کنید و بخوانید. بعد از مدتی کوتاه این پدیده از بین خواهد رفت و شما مجدداً به نوشتن خواهید پرداخت.
- در یک اتاق ساکت و آرام کار نوشتن را انجام دهید. حتی اگر عادت دارید بیرون از خانه و در پارکها و کافیشاپها بنویسید، سعی کنید گوشهای دنج را برای خود انتخاب کنید تا با بالاترین حد تمرکز بنویسید.
۴. سختکوش باشید. بسیاری از نویسندگان کار خود را با قدرت شروع میکنند اما در ادامه به خاطر سرعت کمی که دارند مضطرب، خسته و ناامید میشوند. بهترین راه مقابله با این حالت آن است که خودتان را به زور هم که شده بر روی صندلی نگه دارید. واقعیت هیچ کاری راحت نیست و در همه کارها انسانها احساس خستگی میکنند. نسل بشر و حیوانات به این خاطر هنوز ادامه دارد که والدین انسان مخصوصاً مادر سختی و تلاش بسیاری را به تحمل کرده است. اگر تحمل این سختی اتفاق نمیافتاد هیچ نوزادی به بلوغ نمیرسید. بنابراین، حتماً باید خود را تحت فشار بگذارید و سختکوش باشید.
- رسیدن به هدف روزانه سرلوحه کارتان باشد. خودتان را بر روی صندلی به اسارت بگیرید تا هدف روانهتان را تمام کنید. غیر از این پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
- بسیاری از نویسندگان، کار نویسندگی را در کنار کار و یا مسئولیتهای متفاوت خود انجام دادهاند. برای مثال، جان گریشام، بسیاری از کتابهای پرفروش خود را در کنار کار وکالت خود نگارش کرده است. او صبحها زودتر بیدار میشد و یک صفحه از کتاب را مینوشت.
- نویسندگی را همانند عادت به غذا خوردن تبدیل به یک رفتار حیاتی برای خود کنید. جایی را برای انجام این کار اختصاص دهید و در زمانهای خاصی در آنجا حاضر شوید و کارتان را انجام دهید.
۵. از دیگران بازخورد دریافت کنید. احتمالاً شما فردی محافظهکار باشید و بخواهید مادامی که کتاب تمام نشده و به چاپ نرسیده در دسترس دیگران قرار ندهید. اما این کار اشتباه است. از افرادی که به آنها اعتماد دارید و میدانید که با شما صادق هستند نظرخواهی کنید و نوشتههایتان را در اختیار آنها قرار دهید.
- اگر انجمنی در نزدیکی محل سکونتان وجود دارد که در آن نویسندگان شرکت میکنند، در آن شرکت کنید. این گروه به شما کمک خواهند کرد که ایدههایتان را پروبال دهید و خود را بروزتر کنید.
- از اینترنت استفاده کنید. اگر به چنین گروههایی دسترسی ندارید، از اینترنت استفاده کنید و بخشهایی از کتاب خود را با انتشار در آنها به ارزیابی بگذارید. در فضای مجازی کانالها و گروههایی وجود دارند که با ارائه بازخوردهای خوب میتوانند به شما کمک کنند.
مرحله دوم: ویرایش کتاب و آماده شدن برای چاپ کتاب
۱. کتاب خود را سازماندهی کنید. همین که کار نگارش کتاب تمام شد، سعی کنید براساس دستورالعملهای ناشرین، آن را سازماندهی کنید. در زیر به برخی از دستورالعملهای مهم و کلی اشاره میکنیم.
الف) کتاب داستان کودکان
- برای گروه سنی ۵ تا ۸ سال بهتر است کتاب بین ۵ هزار تا ۱۰ هزار کلمه باشد.
- رده سنی ۸ تا ۱۰ سال بهتر است کتاب بین ۱۰ تا ۳۰ هزار کلمه باشد.
- برای گروه سنی ۱۱ تا ۱۴ سال بهتر است کتاب بین ۳۰ تا ۵۵ هزار لغت داشته باشد.
ب) رمان بزرگسالان
- برای گروه سنی بین ۱۳ تا ۱۶ سال کتاب بهتر است ۴۰ تا ۶۰ هزار کلمه باشد.
- برای افراد بالغ و بالای ۱۶ سال بهتر است کتاب بین ۴۰ تا ۱۰۰ هزار کلمه داشته باشد.
قطعاً دستورالعملهای دیگری نیز وجود دارد که شما میتوانید این دستورالعملها را با برقراری تماس با همکاران ما در انتشارات کتیبه نوین دریافت کنید.
۲. بررسی مجدد و ویرایش مجدد داستان. کار ویرایش را زود تمام نکنید. بارها و بارها سعی کنید کتابتان را ویرایش کنید و از این کار خسته نشوید.
- بعد از اتمام کار نگارش کتاب سعی کنید اول چند روزی استراحت نمایید سپس کار ویرایش کتاب را شروع کنید. ویرایش بلافاصله بعد از اتمام نگارش باعث میشود که شما برخی اصول را از یاد ببرید.
- هنگامی که کار ویرایش کتاب را شروع کردید، اگر به هر دلیلی در تغییر برخی از بخشهای کتاب ناتوان شدید، سعی کنید ویرایش را ادامه ندهید. چون احتمال دارد بعداً آن بخشی را که نتوانستید تغییر دهید را تغییر بدهید و مجبور شوید ویرایش سایر بخشها را نیز مجدداً انجام دهید.
- ویرایش زیاد هم میتواند خوب باشد و هم بد. بنابراین، اجازه دهید دیگران نیز کار شما را بخوانند و ویرایش کنند. دید فرد دیگر متفاوت با دید شماست و احتمال دارد آنچه که شما ندیدهاید را دیگران ببینید.
- اجازه دهید دیگران توصیههایی برای کتاب شما داشته باشند و آنها را بنویسند. شما میتوانید بعداً این توصیهها را بخوانید و بعداً در صورتی که آنها وارد باشند تغییرات همسو را اعمال کنید.
- قرار نیست توصیههای دیگران را مو به مو اجرا کنید. شاید شما نخواهید برخی از توصیههای انجام شده را عملیاتی کنید و به نظر شما انجام این توصیهها ساختار داستان را به هم ریزد.
۳. برای کتابتان یک ویراستار یا ویرایشگر انتخاب کنید. ویرایش انواع مختلفی دارد و مطمئن باشید شما نخواهید توانست همه انواع این ویرایشها را خودتان به تنهایی انجام دهید. ویرایشگری یک شغل حرفهای است و برای اینکه کارتان حرفهای باشد یک ویرایشگر پیدا کنید. فراموش نکنید که کنار هر نویسنده بزرگی یک ویرایشگر خوب نیز وجود داشته و دارد.
- ویرایشگر خوب میتواند روایت داستان شما را راحتتر و روشنتر و شفافتر کند و گیجی احتمالی خواننده را از بین ببرد.
- ویرایشگر میتواند زبان روایت داستان را به شکلی تغییر دهید که هیچگونه ابهامی در آن دیده نشود و از استفاده بیمورد و مداوم شما از برخی اصطلاحات و افعال که باعث رنجش خواننده میشود جلوگیری کند.
- ویرایشگر کتاب شما را از هر نظر به یک کتاب حرفهای تبدیل خواهد کرد.
۴. آخرین بازبینیها را انجام دهید و کارتان را آماده چاپ بکنید. بعد از اینکه شما و ویرایشگرتان کار ویرایش را به اتمام بردید، به نکات زیر توجه کنید تا مطمئن شوید همه چیز خوب است:
- مطمئن شوید که عنوان خوب و جذابی را برای کتابتان انتخاب نمودهاید.
- در شبکههای اجتماعی نسبت به کتاب خود بحثها را شروع کنید. میتوانید در شبکههای اجتماعی صفحهای را درست کنید و درباره کتابتان اطلاعات هیجانانگیز ارائه دهید تا ذهن خوانندگان و توجه آنها را جلب کنید.
مرحله سوم: چاپ کتاب تألیفی
سعی کنید ناشری خوب انتخاب نمایید. برحسب موضوعیت کتابتان سعی کنید ناشر مناسبی را انتخاب کنید. ناشران افرادی حرفهای هستند که میتوانند در دریافت مجوزها، چگونگی چاپ کتاب، انتخاب نوع صفحه و طراحی جلد و موارد دیگر مشاورههای تخصصی ارائه دهند.
- به یاد داشته باشید که شما همیشه به ناشر احتیاج خواهید داشت. اگر ناشری را انتخاب نکنید و سعی کنید تمام کارهای چاپ را خودتان انجام دهید، بهزودی متوجه خواهید شد که چرا تأکید داریم تا ناشری را انتخاب کنید. واقعیت وجود فرآیندهای مختلف و پیچیده و وقتگیر در چاپ کتاب به حدی است که شما نخواهید توانست به سادگی آن را پیش ببرید.
- ناشرین معمولاً دستورالعملهای خاصی برای چاپ کتابهای خود دارند. بنابراین، سعی کنید قبل از یافتن ناشر، تغییرات اضافی در نمای ظاهری کتاب اعمال نکنید. ناشران با داشتن نیروی انسانی متخصص، خواهد توانست دستورالعملهای خود را پیاده سازند و یا با ارائه دستورالعملهای خود، به شما اطلاع خواهند داد که تغییرات چگونه باید اعمال گردد. منظور از تغییرات مواردی مانند:
- فونت مورد استفاده
- سایز مورد استفاده
- وجود یا عدم وجود خلاصه کتاب
- مقدمه و پیشگفتار
- و موارد دیگر