بسیاری معتقدند که توانایی نویسندگی و نوشتن خوب، استعدادی است که تنها قشر خاصی آن را دارا میباشند. این افراد تصور میکنند انسانها دو دستهاند: دسته اول کسانی که نویسندگان ماهری هستند و ناخودآگاه خوب مینویسند و دسته دوم افراد بیچارهای که تلاش آنها برای بهتر نوشتن بیفایده و ناامیدکننده است.
ولی این طرز تفکر درست نیست و شما هم سعی کنید آن را باور نکنید. در واقع خوب نوشتن نوعی هنر است که با تفکر و الهام مرتبط بوده و همه ما قادر هستیم بهترین متنها را بنویسیم.
در دنیای جدید که محتوا و شبکههای اجتماعی بر بسیاری از امور تأثیرگذار بوده و نقش مهمی ایفا میکنند، ما هم برای اینکه در صحنه حضور داشته باشیم و در یک صنعت خاص، کسبوکار مدنظرمان و یا ساخت برند شخصیمان موفق شویم، باید بتوانیم بهترین متنها را نوشته و منتشر کنیم.
همه افراد این قابلیت و توانایی را دارند که نوشتههای معمولی خود را به نوشتههایی الهامبخش و جذاب برای مخاطبانشان تبدیل کنند. اولین گام در این راه به وجود آوردن یک مدل ذهنی مناسب است.
۱. مطالعه آثار بزرگان
هانتر تامپسون به رونویسی کردن از رمانهای ارنست همینگوی معروف بود. او این کار را فقط برای شناختن و فرا گرفتن واژهها انجام میداد.
۲. همه چیز را با دقت مشاهده کنید
مارینا کیگان، نویسنده جوان و درخشانی بود که درست پنج روز پس از فارغالتحصیلیاش از دانشگاه ییل با نمره عالی، درگذشت. آخرین نوشته وی در ییل دیلی نیوز با نام «در برابر تنهایی»، در یک هفته پس از انتشارش بیش از ۱ میلیون بار مورد بازدید قرار گرفت.
با بررسی عمر کوتاه زندگی حرفهای او شاید بتوان گفت که کیگان استاد هنر مشاهده بوده است. هنری که بزرگترین سرمایه یک نویسنده است. وی در درخواست خود برای حضور در کلاس نگارش به شیوه اول شخص دانشگاه ییل، نوشت: «حدود سه سال پیش شروع به نوشتن یک فهرست کردم.
این فهرست ابتدا در یک دفترچه یادداشت نوشته میشد اما اندک اندک به یکی از صفحات همیشه باز واژه پرداز رایانه شخصیام بدل شد. من نام این لیست را فهرست چیزهای جالب گذاشتم و قبول دارم که اندک اندک، تکمیل روزانه این فهرست به یکی از عادتهای همیشگی من بدل شد.
من، همه جا و همه وقت از کلاس گرفته تا کتابخانه و پیش از رفتن به رختخواب، در قطار، هر چیزی که به نظرم جالب میآمد را به لیست اضافه میکردم. حرکت دستهای خدمتکار، چشمان راننده تاکسی، و همه چیزهای عجیب و غریبی که مشاهده میکردم و میشد در وصف آن عبارتی نوشت را در این لیست میآوردم.
کار به جایی رسید که در حال حاضر ۳۲ صفحه کامل که خطوطش تک فاصلهای هستند (یعنی فاصله بین خطوط در پردازشگر واژگان به اندازه یک اسپیس است) از چیزهایی که برای من جلب بودهاند دارم.»
۳. رؤیاپردازیهای روزانه
رؤیاپردازی شاید عادت چندان پسندیدهای نباشد اما میتواند شما را در پیوند خوردن با احساسات و افکارتان یاری رساند. رؤیاپردازی منبع تمامی نوشتههای خوب (و بد) است. بیجهت نبود که جوآن دیدین تعمقاتش را اینگونه بیان میکند که: آیا جز این است که تنها با رؤیاپردازی و نوشتن میتوانم به اندیشههایم دست پیدا کنم؟
۴. نوشتن از تجربههای واقعی شخصی
گابریل گارسیا مارکز در مصاحبهای با پاریس ریویو، براساس تجربههای شخصی خود به نویسندگان جوان توصیه کرد، آنچه را که میدانند بنویسند. گرترود آستین، درباره فرایند نوشتن میگوید: حس خلاقانه نوشتن خواهد آمد، البته اگر وجود داشته باشد و شما اجازه صادر کنید.
وی میافزاید: همیشه از این نکته متحیرم که مرا به خاطر تخیلات قویام تشویق میکنند، درحالیکه به واقع تمامی آثار من پایهای در واقعیت دارند. مشکل اینجاست که واقعیتهای حوزه کارائیب، بیشتر شبیه تخیلات رام نشدنی است.
۵. نوشتن اولین اولویت شما باشد
هنری میلر در ده فرمان برای نوشتن خود آورده است: نویسنده جدی باید هنر و حرفه خود را بالاتر از هر چیزی قرار دهد. میلر توصیه میکند: اول از هر کاری بنویسید. نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی، وقتگذرانی با دوستان، سینما رفتن و همه کارهای دیگر باید در اولویتهای بعدی نوشتن قرار بگیرند.
۶. منبع الهامبخش خلاقه خود را (در هر جا که ممکن است) بیابید
برای اینکه حس نوشتن بیاید، باید یک منبع الهامبخش خلاقانه برای خود پیدا کرده و مرتباً به آن رجوع کنید. آستین میگوید، بهترین ایده کارهایش زمانی به ذهنش رسید که در حین رانندگی به گاوی کنار جاده خیره شد.
او تنها ۳۰ دقیقه در روز مینوشت و مابقی وقت خود را در اطراف مزارع رانندگی میکرد و هر گاه گاو متفاوتی پیدا میکرد، به آن خیره میشد تا ایده خلاقانهای مناسب روحیاتش به ذهنش خطور کند.
۷. آنچه را انتخاب کردهاید بپذیرید
آیا دوست دارید مانند یک نویسنده زندگی کنید؟ عالیه! اما مطمئنید که مجذوب یک مدل ایدهآلیستی از زندگی نویسندگی نشدهاید که هیچ تطابقی با واقعیت ندارد؟ مارگارت آتوود در گاردین نوشته است: برای نویسنده شدن، احتمالاً نیاز به یک فرهنگنامه جامع، یک کتاب دستور زبان ابتدایی و البته چسبیدن به واقعیت دارید!.
این آخری یعنی اینکه: هیچ چیز مجانی نیست. نویسندگی کار و حرفه شماست. در عین حال نوعی قمار است. شما هرگز حقوق بازنشستگی دریافت نخواهید کرد شاید سایر مردم اندکی به شما کمک کنند اما در کل باید روی پای خودتان بایستید. هیچکس مجبورتان نکرده که نویسنده باشید. خودتان نویسندگی را انتخاب کردهاید، پس ناله و شکایت نکنید.
۸. گوشهای دنج برای تنهایی بیابید.
اسمیت خصوصاً تأکید میکند: مکانی که برای نوشتن انتخاب میکنید باید دنج و خلوت باشد. هنگام نوشتن از زمان و فضای خود محافظت کنید. همه را از نوشتههای خود دور نگه دارید حتی اگر عزیزترین کسانتان باشند.
۹. خودتان را روانکاوی کنید
اگر هنوز برای نوشتن مطالب خود گیج هستید و یا اصلاً مطمئن نیستید که برای نوشتن به اندازه کافی در زندگی خود تجربه کسب کردهاید بهتر است اندکی حافظه خود را مرور کنید. فلانری اوکانر این قانون را اینگونه بیان میکند: هر کسی که از دوران کودکی جان سالم به دربرده، به حد کافی اطلاعاتی از زندگی کسب کرده که بتواند تا آخر عمر دربارهشان بنویسد.
۱۰. جمله کلیدی یا ایده اصلی را روی هوا بزنید
به محض اینکه ایده یا تکلیف بزرگ نوشتن در مقابلتان قرار گرفت تا آن را به واژه تبدیل کنید، به راحتی در دامنه تعهد نگارش آن غرق خواهید شد. اما در تمامی آثار بزرگ داستانی و غیر داستانی، یک اتفاق ثابت همواره رخ داده است. همیشه یک ایده، یک جمله یا یک پاراگراف است که باید در لحظه مناسب جلوی دیدگان نویسنده قرار بگیرد.
آنا لموت در کتاب پرنده با پرنده، که مجموعه نصیحتهایی است درباره زندگی و نوشتن، مینویسد: نویسندگان باید یاد بگیرند که پروژههای خود را همچون گامهای آغازین نوزاد به پیش ببرند.
نویسنده کتاب مواهب سفر کردن مینویسد: برادر بزرگم تلاش میکرد تا گزارشی را درباره پرندگان بنویسند که سه ماه برای آن وقت داشت و فردا روز تحویل دادن آن بود. ما همه دور هم در اتاق نشیمن جمع شده بودیم و او روی میز آشپزخانه نشسته بود درحالیکه اطرافش را کاغذهای سفید، خودکارهای جورواجور و کتابهای باز نشدهای درباره پرندگان احاطه کرده و او بهتزده از وظیفه سنگین نوشتن گزارش نزدیک بود از شدت ناراحتی گریه کند.
سپس پدرم در کنار او نشست، به آرامی دست روی شانههایش نهاد گفت: پرنده با پرنده رفیق، فقط اینطور فکر کن که پرنده با پرنده است.
۱۱. تنها با خودتان رقابت کنید
ویلیام فاکنر که هنرمند را «موجودی رانده شده توسط شیاطین» میداند، همیشه از کار خود ناراضی بود. اگرچه نارضایتی تا حدودی اجتنابناپذیر است، اما اگر دست از مقایسه کردن کارهایتان با آثار دیگران بردارید، اندکی جلوی این حس گرفته میشود.
فاکنر در سال ۱۹۵۶ در مصاحبهای با پاریس ریویو گفت: نویسندگان هرگز نباید از کاری که انجام دادهاند راضی باشند. نوشتهها هرگز به آن خوبی که باید باشند از کار در نمیآیند. خود را با مقایسه کردنهای بیهوده با پیشینیان و معاصرانتان عذاب ندهید. فقط سعی کنید از خودتان بهتر باشید.
۱۲. فقط انجامش بدهید.
استفان کینگ درباره اینکه چگونه میتوان نویسنده نیرومندی شد، دو نکته دارد، و تقریباً تمام حرفهای بالا به همین جا ختم میشود: زیاد بخوانید و زیاد بنویسید. من هیچ راهی به جز این دو بلد نیستم، هیچ میانبری وجود ندارد.
۱۳. نویسندگی را با لذت انجام دهید
جویس کارول اوتس، در قوانین شماره یک تا ده خود برای نویسنده خوب شدن (که از طریق توئیتر منتشر شده) مینویسد: با قلب خود و از سر عشق بنویسید.
۱۴. تنها یک راه و روش برای نوشتن وجود ندارد
همانطور که تنها یک روش برای تربیت فرزندانمان وجود ندارد؛ بنابراین سعی کنید روش و سبک خاص خودتان را یافته و براساس آن پیش بروید.
۱۵. کلمات ما سفیران ما هستند
این کلمات هستند که ما را به دیگران میشناسانند؛ بنابراین باید دامنه واژگان خودمان را توسعه داده و در به کار بردن واژهها حساس باشیم. لازمه این امر به کار بردن مناسبترین واژهها در موقعیتهای خاص است.
۱۶. نوشتن ابزار عادی نیست
نوشتن یک ابزار قدرت است که شما باید قادر باشید به بهترین و کارآمدترین نحو ممکن از آن استفاده کنید؛ بنابراین توانایی نوشتن را دستکم نگرفته و تا میتوانید آن را تقویت نمایید تا در دنیای امروز صاحب بیشترین قدرت شوید.
۱۷. رمز تبدیلشدن به یک نویسنده خوب، مولد بودن است
به عبارت سادهتر رمز تبدیلشدن به یک نویسنده بهتر این است که بیشتر بنویسیم. تنها با نوشتن و تمرین و تکرار زیاد است که میتوان به یک نویسنده کاربلد و قهار تبدیل شد؛ بنابراین از هر فرصتی برای نوشتن استفاده کنید.
۱۸. رعایت قواعد درستنویسی و داشتن صبر و حوصله
برای بهتر نوشتن لازم است که علاوه بر تبدیل نوشتن به یک عادت روزانه و یادگیری قوانین و قواعد درستنویسی، صبر و حوصله کافی هم داشته باشیم.
۱۹. سادهنویسی
هیچکس شما را به خاطر بیشازحد ساده نوشتن مطالب و مفاهیم برای فهم بهتر و سادهتر مخاطب، سرزنش نخواهد کرد؛ بنابراین تا میتوانید متن نوشتهتان را ساده بنویسید و پیامتان را به واضحترین شیوه ممکن به مخاطب منتقل کنید.
۲۰. خواننده را احمق فرض نکنید
هنگام نوشتن فرض کنید خواننده چیزی نمیداند ولی یادتان باشد که او را احمق فرض نکنید.
۲۱. استفاده از کلیشه ممنوع
تا حد ممکن از به کار بردن حرفهای کلیشهای و اصطلاحات خاص در نوشتههایتان خودداری کنید و اگر مجبور به استفاده از این موارد در متنتان شدید، آن را بسیار محدود نمایید.
۲۲. جدی گرفتن مرحله بازنویسی
نبایستی پیشنویس اولیه بد، باعث انتشار مطالب نامناسب و غیراستاندارد شود. بلکه تهیه پیشنویس بخش ضروری فرایند نوشتن یک متن عالی است؛ بنابراین کیفیت پیشنویس نقشی در کیفیت نوشته نهایی ندارد و آنچه مهم است مهارت و توانایی نویسنده در ویرایش متن خود است.
همه افرادی که شما فکر میکنید نویسنده خوبی هستند، پیشنویسهای وحشتناکی دارند؛ اما رمز کار آنها این است: آنها بهترین ویراستار کارهای خودشان هستند. ویرایش کردن فقط شامل اصلاحات گرامری نمیباشد بلکه علاوه بر آن، شامل اصلاح ساختار متن بهمنظور ارائه پیامی واضح و روشن به مخاطبان نیز است.
۲۳. پیوسته بنویسید
سعی کنید پیوسته بنویسید و در میانه نوشتن یک متن، وقفه ایجاد نکنید، در غیر این صورت از کیفیت نوشتهتان کاسته خواهد شد. علاوه بر این تعیین مهلت مقرر، لازمه نویسندگی خوب و اثربخش است؛ بنابراین هنگام شروع به کار، مهلتی برای اتمام کارتان تعیین کنید.