مقدمه کتاب چیست؟
مقدمه با مطالب کتاب ارتباط داشته و گاهی بدون خواندن مقدمه نمیتوان به مطالب کتاب پی برد. مقدمه یک کتاب در حکم فصل صفر کتاب است و در واقع، در مقدمه مطالبی معرفی میشود که در کتاب به تفصیل میآید. در نوشتن مقدمه مهمترین اصل، خلاقیت نویسنده است.
در صورتی که در یک کتاب هم پیشگفتار نوشته شود و هم مقدمه، هر یک معنای بخصوصی دارد اما در صورتی که تنها یکی از آنها در ابتدای کتاب نگارش شود بایستی مطالب هر دور ا در بر بگیرد و کار هر دو را انجام دهد.
کتابها با هر موضوعی، نیاز به داشتن یک مقدمه جامع و کامل دارند، تا بهطور خلاصه به کاربر بگوید از خواندن این کتاب چه نکاتی را یاد میگیرد و قصه قرار است به چه صورت جلو رود، همچنین خوب است بدانید که همیشه و در هر کاری، نحوهی شروع آن بسیار مهم است. شروع قدرتمندانه یک تکنیک بازاریابی محسوب میشود و با تأثیر مثبت خود میتواند خواننده را مجاب به خرید و خواندن کتاب کند. نوشتن مقدمه کتاب اهمیت بسیار زیادی در روند چاپ کتاب دارد.
مقدمه کتاب توضیحاتی است در مورد یک قسمت خاص یا کل کتاب که فردی به غیر از نویسنده آن را مینویسد. مقدمه با مطالب کتاب ارتباط داشته و گاهی بدون خواندن مقدمه نمیتوان به مطالب کتاب پی برد. نوشتن مقدمه در واقع برای خواننده یک نقشه ذهنی میکشد و چارچوب کلی موضوع را مشخص میکند و جز اولین بخشهایی است که خواننده با آن مواجه میشود.
اهمیت مقدمه کتاب
اولین نکتهای که در نوشتن کتاب باید در ذهن خود داشته باشید این هست که خواننده بعد از خواندن آن مجاب به خرید شود و بهطور کامل متقاعد گردد که این کتاب ارزش خواندن دارد یا خیر.
مقدمه خوب برای خواننده جذاب است و باعث میشود تا با فکر و هدف نویسنده از نوشتن کتاب آشنا شود، البته یکی از راهها برای متقاعد کردن خواننده، ارائه اطلاعاتی است که خواننده ممکن است با آن مخالف باشد یا برایش سؤال باشد، پس به این نکته هم در نوشتن کتاب دقت کنید.
القای حس صمیمیت، اعتماد و صداقت در نوشتن مقدمه باعث میشود، مقدمه شما از یک اثر معمولی تبدیل به بهترین نسخه خود شود، همچنین اگر نویسنده تلاش کند منطق و زمینه کاری نوشته خود را بیشتر توضیح دهد، تأثیرات نوشتن کتاب را بر زندگیاش واضحتر بگوید، میتوانیم بگوییم نویسنده موفق شده یک مقدمه خوب برای اثر خود تهیه کند.
همانطور که تا الآن متوجه شدید، نوشتن مقدمه یکی از مراحل حیاتی چاپ کتاب است و باید برای نوشتن آن وقت و دقت کافی گذاشت، از اینرو حتماً باید به جنس مخاطب خود توجه داشته باشید و طولانی یا کوتاه بودن مقدمه را بر این اساس انتخاب کنید، به جز چند موضوع در بقیه موارد نوشتن مقدمه طولانی میتواند خستهکننده باشد و سبب سردرگمی خواننده شود.
هیچ قاعدهای برای طول مقدمه وجود ندارد و انتخاب آن بسته به خود نویسنده و مخاطب هدف دارد.
هر کتابی در ابتدا با طرح مسئله و یافتن پاسخ برای آن نوشته میشود، حال ممکن است این پرسش و پاسخ صرفاً برای نویسنده مطلب پیش بیاید و یا ممکن است جواب پرسشی برای یک قشر خاص از جامعه باشد، بنابراین خوب است که در مقدمه خود به این مسئله هم بپردازید و توضیح دهید که چگونه مسئله بیان شده حل خواهد شد. این توضیحات باعث میشود خواننده برای خواندن بقیه مطلب علاقهمند شود. در مقدمه باید سؤال و فرضیه تحقیق توضیح داده شود.
توضیح مختصر درباره روند نوشتن کتاب و اتفاقی که در حین مسیر برایتان رخ داده نیز میتواند در بعضی موارد خوب و جذاب باشد، سپس زمینههایی که در حوزه کاری شما نادیده گرفتهشده و بررسی نشده و شکافهای موجود را توضیح دهید. در ادامه در مورد اهداف، فرضیهها و روشهایی که در کتاب خود استفاده خواهید کرد تا این شکافها پر شود را توضیح دهید.
داشتن متن و لحنی جذاب در مقدمه میتواند سختترین و خشکترین مطالب راهم دوستداشتنی و مناسب برای خواندن جلوه دهد و باید به نحوی نوشته شود که خواننده علاقهمند به خواندن باقی متن شود. برای اینکه مقدمه جذابتر شود، یک نقلقول از یک متخصص یا یکی از بزرگان ادبیات و حوزه محتوایی خود ذکر کنید، از روایت یا متن کوتاه استفاده کنید که دلایل شما برای انتخاب موضوع را نشان میدهد.
چگونه مقدمه کتاب بنویسیم؟
نوشتن مقدمه خوب برای کتاب راههای زیادی دارد و البته مهمترین راه برای خوب نوشتن، خلاقیت خود شخص نویسنده میباشد، اما اگر در شروع کار نویسندگی خود هستید و برای نوشتن مقدمه، ایده خاصی در ذهن ندارید؛ به شما توصیه میکنیم چند نمونه مقدمه خوب را با دقت بخوانید و بررسی کنید تا مدل پیش بردن مقدمه و نوشتن آن برایتان تا حدی مشخص شود.
مقدمه یک کتاب در حکم فصل صفر کتاب است و در واقع، در مقدمه مطالبی معرفی میشود که در کتاب به تفصیل میآید. در نوشتن مقدمه مهمترین اصل، خلاقیت نویسنده است. بنابراین در این بخش نویسنده تلاش میکند تا خواننده را توجیه کند که چرا این کتاب را نوشته و خواندن قرار است چه حرفهایی را برای گفتن داشته باشد. پس اصولی و حرفهای نوشتن مقدمه نیز بسیار مهم است.
اولین سؤالی که هر مقدمه باید پاسخگوی آن باشد، این است که دلیل نوشتن این کتاب چیست؟
با دلیلی صادقانه و مخاطبپسند در همین مرحله میتوانید توجه خواننده را به خرید و خواندن کتاب خود جلب کنید، در واقع یک شروع ضعیف و یک مقدمهی سطحی کل و مجموعه زحمات یک نویسنده را از ابتدا تا انتهای کار میتواند از بین ببرد، پس بهتر است در نوشتن مقدمه و بخش نتیجهگیری بسیار باهوش عمل کنید.
اصول نوشتن مقدمه کتاب
در ادامه، اصول کلیدی برای نوشتن یک مقدمه مؤثر آورده شده است:
1. جلب توجه خواننده
- شروع با یک نکته جذاب: شروع مقدمه باید به گونهای باشد که توجه خواننده را جلب کند. این میتواند با یک سوال، نقل قول، داستان کوتاه، یا یک حقیقت جالب آغاز شود.
- ایجاد انگیزه برای مطالعه: مقدمه باید خواننده را به ادامه مطالعه کتاب ترغیب کند و انگیزهای ایجاد کند تا او احساس کند که کتاب حاوی مطالبی مفید و جذاب است.
2. معرفی موضوع کتاب
- بیان واضح موضوع: بهصورت خلاصه و روشن، به خواننده بگویید کتاب در مورد چه موضوعی است. توضیح دهید که چرا این موضوع مهم است و چگونه به خواننده کمک خواهد کرد.
- تشریح هدف کتاب: توضیح دهید که چرا این کتاب نوشته شده است و هدف نویسنده از ارائه این مطالب چیست.
3. بیان دلیل نوشتن کتاب
- انگیزه نویسنده: توضیح دهید که چرا شما این کتاب را نوشتهاید. چه عاملی باعث شده که به نوشتن در این موضوع بپردازید؟ آیا تجربه شخصی یا حرفهای دارید که این انگیزه را ایجاد کرده باشد؟
- اشاره به تجربیات یا تحقیقات: اگر کتاب بر اساس تجربه شخصی یا تحقیقات علمی است، میتوانید در مقدمه به این موضوع اشاره کنید تا اعتبار بیشتری به محتوای کتاب ببخشید.
4. ارائه ساختار کلی کتاب
- نقشه راه: به خواننده یک نقشه کلی از ساختار کتاب بدهید. اشارهای کوتاه به فصلها یا بخشهای اصلی کتاب داشته باشید تا خواننده بداند که چه انتظاری از مطالب دارد و چگونه موضوع گسترش پیدا میکند.
5. بیان مزایا و نتایج مطالعه کتاب
- فواید مطالعه کتاب: در مقدمه توضیح دهید که خواننده پس از مطالعه این کتاب چه چیزی یاد خواهد گرفت یا به چه نتایجی دست خواهد یافت. باید احساس کند که با خواندن این کتاب میتواند تغییری مثبت در زندگی خود ایجاد کند.
- پاسخ به نیازهای خواننده: نشان دهید که این کتاب میتواند به سوالات یا مشکلات خاصی که ممکن است خواننده با آن مواجه باشد، پاسخ دهد.
6. ایجاد ارتباط با خواننده
- همدلی با خواننده: خواننده باید احساس کند که شما نیازها و دغدغههای او را درک میکنید. مقدمه باید با لحنی دوستانه و همدلانه نوشته شود تا خواننده احساس راحتی کند و بتواند با نویسنده ارتباط برقرار کند.
- استفاده از داستانهای شخصی: اگر مناسب است، از داستانهای کوتاه یا تجربههای شخصی خود در مقدمه استفاده کنید تا خواننده با شما ارتباطی نزدیکتر پیدا کند.
7. کوتاه و مختصر بودن
- اجتناب از جزئیات زیاد: مقدمه نباید خیلی طولانی باشد و به جزئیات بپردازد. بهتر است مختصر و مفید باشد و صرفاً به معرفی کلی کتاب و اهداف آن بپردازد.
- تمرکز بر نکات اصلی: به جای وارد شدن به جزئیات، تمرکز مقدمه باید بر پیام اصلی کتاب و دلایل اهمیت آن باشد.
8. دعوت به اقدام
- تشویق به ادامه مطالعه: مقدمه باید خواننده را تشویق کند که به مطالعه ادامه دهد. میتوانید با یک جمله مثبت یا دعوت به اقدام پایان دهید و به او بگویید که با خواندن این کتاب چه انتظاراتی میتواند داشته باشد.
9. وضوح و سادگی در نوشتار
- زبان ساده و روان: مقدمه باید با زبانی ساده و روان نوشته شود تا به راحتی قابل فهم باشد. پیچیدگیهای غیرضروری ممکن است خواننده را سردرگم یا خسته کند.
- دوری از جملات طولانی و پیچیده: استفاده از جملات کوتاه و روشن به خواننده کمک میکند تا بهتر با مقدمه ارتباط برقرار کند و مفاهیم را سریعتر درک کند.