معرفی کتاب: اگر امروز قدری از درون خویش و جهان اطرافم می‌نویسم سپاسگزار پروردگار بزرگی هستم که به من قدرت نوشتن داده است که بی‌لطف او پلک‌زدنی را نتوانم. در کتابی که پیش رو دارید از پرنده کوچکی به نام «چکاوک» صحبت به میان آمده است. چکاوک پرنده‌ای با جثه خیلی کوچک است که بر روی زمین آشیانه دارد و وقت خواندن، پرواز می‌کند و در ارتفاع بالایی اوج می‌گیرد. نام چکاوک برای داستانی که پیش‌تر نگاشته‌ام کاملاً اتفاقی بود. اما بعد، رابطه چکاوک و روستایم «هرابرجان» را پیدا کردم تعبیری زیبا در ذهنم نشست. مردمی از روستایی کوچک که اندیشه‌هایی بزرگ در سر دارند. هرابرجان، روستایی کویری در شهرستان خاتم از توابع استان یزد است که از نظر فرهنگی بالاست و نسبت به جمعیتش تعداد زیادی شاعر، نویسنده، هنرمند، مخترع، شهید، ایثارگر، افراد تحصیلکرده و موفق در علوم مختلف و در دنیای امروز حرف برای گفتن دارد. این پرنده کوچک «چکاوک» در روستایم زندگی می‌کند و مردم هرابرجان به نام «قودی» می‌شناسندش.

کلید واژه‌ها: چکامه، وَچَک‌های کوتاه، نامه‌های کوتاه به بارانا، دلنوشته، باورها و افسانه‌های مردم سرزمین کهن هرابرجان، سروده‌های شاعران هرابرجان، سروده‌های دیگر شاعران شهرستان خاتم، سرزمین شعر من (اشعار سپید صفورا)