معرفی کتاب: مین یونگی قرار است به دام مرگ بیفتد و برادرش پارک جیمین میخواد او را تا قبل از مرگ نجات دهد، تا اینکه در این راه با چهار نفر که گذشته جالبی دارند آشنا میشود و این پنج نفر در یک ماجراجویی دردناک و هیجانانگیز قرار میگیرند.
امروز بیستم ماه اپریل هستش…
یکی نگاهش به نورهای رنگی اتاق است و یکی نگاهش به خونهای روی دستش…
دختری در فکر همدم هست و دختری در فکر انتقام احساس از دست رفته…
انتقام کلمه خیلی خیلی دردناکی هستش، انتقام آن احساساتی است که با درد دفن شدهاند، تشکیل شده از احساسات تازه و خشک شده، قدیمی و خاکخورده.
مثل گلی که به وجود آماده و کمکم داره خشک میشه و انتقام دوباره آن گل رو سر پا میکنه.
انتقام میتونه اشک خشک شده چشمها رو دوباره زنده کنه.
میتونه زخم صورت رو ترمیم کنه… شاید در ظاهر به نظر نرسه اما باطن به آرامش میرسد.
شاید در میان راه شک کنیم… عاشق بشیم اما در آخر به خودمان بستگی داره که ادامه بدهیم یا نه.
آیا جیمین میتونه برنده میدان بشود؟ میان این همه جادههای قانونی؟!
آیا تهیونگ میتونه دوباره پاشو توی اون مدرسه بزاره با صورتی خونی؟!
آیا لیسا میتونه از میان خارهای دادستانی عبور و انتقامش رو بگیرد؟!
آیا رزلیا میتونه در برابر خانوادهای که بیست و چند سالی خردش کردن به ایستد و مقاومت کند؟!
و آیا سانا میتونه گریه همدم خود را ببینه؟!
توی این راه پنج نفر کنار هم قرار میگیرند تا به کمک همدیگر از کسایی که زندگیشان را نابود کردن انتقام بگیرن و هدف تنها و تنها از بین بردن اون افراد هست نه با قانون بلکه با راه و روش خودشان… گاهی دروغ، گاهی ظلم، گاهی هم مرگ.
توی این راه عشق و نفرت کنار هم قرار میگیرند… عشق و انتقام کنار هم قرار میگیرند و در آخر چه کسی برنده است؟
کسی که عشق رو فدای انتقام میکند؟ یا کسی که انتقام رو فدای عشق میکند؟!
کلیدواژهها: یک زندگی، یک هدف، یک انتقام، غریب آشنا، دوست قدیمی، کیم، بیاعتمادی، انکار یا عشق؟، نه به اعتماد، خانواده، اعتماد یا خطر؟، عاشق، هر کاری برای انتقام، پنج نفر، جمع انتقام، پازل، تله، لی دو هیون، طعمه تازه، نقطه کور، انتقامها، خنجر، اشتباه، کیم سانا، دردسر، دومین انتقام، عزیز، مرگ یا زندگی، کیم تهیونگ، عشق و نفرت
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.