معرفی کتاب:
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا
گفته بودی که ز هر درد بسی درمانیست
ولله ز یک جا نرسد درد، ز هر جا دردیست
از همان جا که دل از بند گسست از همان جاست بلا
اندر این حال چو ناخوانده بیاید هم درد
زآنکه آمد ز ره آورد دلی را هر درد
دلِ درد آمده را نیست دوا، درمان نیست
کلید واژهها: دوا، نامردی، دل بردن، دشمن، کهنه دوز، خسته دل، دل، خوبی، جام، ساده دل، دل و دیده، انتظار، دلداده، سخن چین، گنه، کافر، آشفته حال، فرج، شیوه، خوار، سیرت، امید، قضاوت، حسد، بیخبری، خودی، کافر، افسار، عهد، درد، ریا، غم، طلب، هیچ، نمک پرورده، ساقی، صبوری،رفتن، خمار، فقر، بیچاره، بیخبر، صبر، دلبر، تنها، درمان، ساز نی، وفا، پیمان، حلال، عمر، توبه، یکه پرستی، بیوفا
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.