معرفی کتاب: خودم را آزادانه به دست باد سپرده بودم و بیپروا چشمهای جستجوگرم را به هر سو میچرخاندم تا شعلههای کنجکاویام را که هر لحظه شعلهورتر میشد و زبانه میکشید را کمی سرکوب کنم.
بینظیر بود و باشکوه، ستونهای عظیم پر نقش و نگار؛ نقش و نگارهایی که هر یک دارای معنا و مفهوم خاصی بودند.
همه جا زیبا بود و پر رمز و راز، پر بود از بناهایی که با قدمت زیادشان، فرسوده ولی پابرجا بودند.
گویی لابهلای هر یک از ترکها و فرسودگیها خاطرات غم و شادیهای بسیاری بهجا مانده از اجدادمان نهان بود.
شاید تا به حال حدس زده باشید که از کجا میگویم
آری از دیار کورش بزرگ و از تخت جمشید
از بنایی که نشاندهندهی تاریخ و تمدن شکوهمند ماست.
با اشتیاق زیاد در حال رصد کردن اطراف بودم که صدایی رسا نظرم را به خود جلب کرد. سرم را چرخاندم و صاحب صدا را پیدا کردم.
مردی میانسال بود که با صدایی رسا چیزهایی را توضیح میداد. کمی جلوتر که رفتم آن مرد لیدر یا به اصطلاح همان رهنما بود که به سؤالات مردم درباره این بنای شگفتانگیز و شکوهمند با شکیبایی پاسخ میداد.
یکی از زنان جمع پرسید: قدمت تخت جمشید چقدر است و چه کسی برای اولین بار دستور ساخت تخت جمشید را داد؟ و نقش تخت جمشید چه بوده؟
مرد راهنما بعد از لحظهای درنگ پاسخ داد: تخت جمشید 518 سال قبل از میلاد ساخته شده معادل چیزی بیشتر از 2500 سال؛ ساخت تخت جمشید به عنوان پایتخت هخامنشیان در پارسه آغاز شد و بنیانگذار تخت جمشید داریوش بزرگ بود ولی بعد از او پسرش خشایار شاه و نوهاش اردشیر یکم با افزایش بناهای دیگر، این مجموعه را گسترش دادند.
یکی دیگر از ته جمعیت داد زد و گفت: ببخشید جناب! شنیدهام تخت جمشید نامهای دیگری نیز داشته است.
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه، داستانهای تاریخی، تخت جمشید، گردشگری، شیراز
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.