معرفی کتاب: در سرزمینی دور، مورچهها جشنی برپا کرده بودند و خوشحال بودند و این خوشحالی بیعلت نبود. مایک روی پشتبام لانه ایستاده بود و به تمام حشرات خبرهای خوب را میداد. او خوشحال بود که به زودی تعدادشان زیادتر میشود و همبازیهای بیشتری پیدا میکند.
ملکهی سرزمین مورچهها تخمهای درشت و قشنگی گذاشته بود. ملکه به مورچههای خدمتکار دستور داد که تخمها را به پرستارها تحویل بدهند. مورچههای خدمتکار با دقت تخمها را در سبدی چیدند و آرام آرام از پلهها پایین رفتند و به پرستارها تحویل دادند…
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.