معرفی کتاب: در اعماق اقیانوس اتفاق غم انگیزی افتاده بود. پا تسمهای به ستاره دریایی حمله کرده و چند تا از بازوهایش را قطع کرده بود. کوسه خیلی ناراحت شد و به جنگ پا تسمهای رفت؛ پا تسمهای کوسه را زخمی کرد و جوهر لاجوردیاش را در آب ریخت تا کوسه نبیند که از کدام طرف فرار میکند. کوسه کنار ستاره دریایی رفت، زخم او را پانسمان کرد و آهی کشید و گفت: درسته که بازوهات قطع شده اما جای نگرانی نیست چون به زودی بازوهات رشد می کنه. ستاره دریایی از شنیدن این حرف خوشحال شد و لبخند زد.
پا تسمهای با نیرنگ
حمله کرده بی درنگ
چند بازو از ستاره
قطع کرده اون یه باره
کوسه اومد به میدان
که قدری بود پر توان
اما بازم خورد شکست
تو جنگ با دشمن پست
کلیدواژهها: کودکان، شعر کودکان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.