معرفی کتاب: این چندمین باری بود که به جبهه میرفت با اینکه هنوز بیست و دو ساله بود. با برادرش حاج مصیب همرزم بودند. اینبار روستای کوچک هرابرجان به تنهایی ۶۴ نفر اعزامی به جبهه داشت که محمود هم یکی از آنها بود. محمود چون بارها به جبهه رفته بود مسئول دسته بود.
برای چندمین بار
میکردش ترک دیار
این بار به سمت جنوب
دشمن رو بزنه چوب
شصت و چار مرد جوان
اعزام از هرابرجان
محمود مسئول دسته
هرگز نمیشه خسته…
کلیدواژهها: دفاع مقدس
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.