معرفی کتاب: تقدیر ماجرای شگفتی است، وقتی در این احساس غوطهور شدی و به این نتیجه رسیدی که مثل پر کاهی در آسمان، تو را به هر طرف که بخواهد میبرد، دستی دیگر آن را به شیوهای تغییر میدهد که میفهمی تقدیرها نتیجه اعمال خودت است، اعمالت را بررسی میکنی، تصمیمهایت، اشتباهاتت، سماجتها و پافشاریهایت و خود را در زندان تاریکی از غم مییابی و احساس تنهایی و پشیمانی و ناامیدی دامنت را رها نمیکند.
آنگاه در گوشهای از این زندان درخششی شروع به تابیدن میکند که تمام حصارهای به هم پیچیده خیالت را از بیخ و بن بر میکند؛ حصارهایی که دیوار و میلههای این زندان شده بود.
آن خیالت میخواهد تو را به این فهم برساند که هزار گردباد و طوفان را باید طی کنی تا بفهمی که در این عالم کارها دست خداست.
آنگاه که فهمیدی و فهمانده شدی، سفرهای میگستراند و تو را به همنشینی با خویش دعوت میکند و میگوید: «بیا مثل من شو و جانشین من روی زمین باش» و تو عازم این سفر شگفتانگیز میشوی. آنچنان پر میکشی که حیرت آسمانها را برمیانگیزی. سفری بینهایت که مبدأ آن تو هستی و مقصد آن او و تو هزاران سال اگر به او نرسی، به اطمینان و التیام و آرامش نخواهی رسید.
این متن بخشی از کتابی است که از بزرگی هدیه گرفتم و در طول سفر لحظات بسیار خوبی با آن داشتم.
مجموعه تولد دوباره من در 8 ماه و 8 روز حاصل مقاومت و مداومت من در اوج نداشتههایم است. این کتاب داستانی است واقعی براساس واقعیت زندگی یک زن در تکاپوی بودن و ماندن که اینچنین به تحریر درآمده است؛ این مجموعه را نوشتم تا با تمام وجود فریاد بزنم که باید بدانیم تنها با شناخت ارزش وجودی خود میتوانیم جایگاه واقعی خود بیابیم و این محکمترین دلیل من برای نوشتن بود.
هجوم دردها و رنجها و تنهایی با اتفاقاتی که در زندگی برایم رخ داده بود چنان روحم را آزرده کرده بود که من را به وادی افسردگی کشانده بود. از خوردن دارو پرهیز میکردم چون میدانستم ریشه درمان جای دیگری است.
در بحبوحه انواع رنجها که در کولهباری از افسردگی همراهم شده بود، جنگ و جدایی نیز به آن اضافه شد و افسردگیام را به غول بزرگی تبدیل کرد که چنان من را از پای انداخت که مجبور بودم ساعتهای زیادی از روز را روی تختهای فیزیوتراپی و صندلیهای روانشناسی بگذرانم تا بتوانم بایستم و ادامه دهم.
اما من سرسختتر از آن بودم که روزگار میپنداشت و نیز خدایی داشتم که از بزرگی و همراهیاش غافل شده بودم، با همان ضعفها و شکستهای روحی دست و پنجه نرم میکردم که ناگهان دستم را گرفت و مسیری برایم باز شد که انتهای بیپایانش رهایی بود.
یک اتفاق و یک آشنایی مسیرم را تغییر داد و باعث تحول درونی در من شد تا سر سوزنی به نیروی قدرتمند وجود دست پیدا کنم و خود را از منجلاب نیستی بیرون بکشم. این همان نیروی درونی بود که افراد موفق در مجلات و کتابهای موفقیت به تکرار از آن نام برده بودند و من در ابتدای این راه بودم. آشنایی با دو درمانگر توسعه فردی در دنیای مجازی من را به دنیای واقعیت وصل کرد و از آن پس با کمک آنها مسیر درمانم تغییر کرد و تبدیل به مسیری لذتبخش شد.
مسیری که بزرگترین حاصل آن انس با کتاب و مطالعه و حال خوب برای رسیدن به نسخه بهتر خود بود، حالا دیگر به جای ساعتها گذراندن روی تخت فیزیوتراپی، ساعتها را با کتاب و گاهی روی صندلی پارک میگذراندم. شرایط در آن زمان طوری بود که تهیه کتاب برایم مقدور نبود؛ این بود که شنیدن فایلهای صوتی کتابها و سمینارها، زندگینامهها و مراقبهها و کتاب آسمانی را جایگزین آن کردم. طی این روند دریافتها و داشتههایم در این 8 ماه و 8 روز به اندازهای وجود تشنه مرا سیراب کرد که گویا تازه متولد شده بودم و مانند کودکی که تازه میآموزد، میآموختم.
این مجموعه را نوشتم تا تحریر شود بر عرصه گیتی که زنان که سنبل زیبایی هستند باید کارآفرین زیبایی نیز باشند. باید همان کنیم که میکلانژ در خلق اثر داوود کرد. میکلانژ در پاسخ به این سؤال که چگونه چنین اثر زیبایی از داوود را خلق کردی میگوید: «من تنها داوود را مجسم کردم و هر آنچه به جز او بود را حذف کردم». او به صراحت میگوید که: «زیبایی همان حذف زوائد است».
رسالت ما زنان که ستون خانواده هستیم و خانواده ستون جامعه، این است که آموزگار زیبایی باشیم طوری که جهان را مجذوب و شیفته زیبایی رفتار، کلام، گفتار، سیرت و درایتمان کنیم و تمام زوائدی که شایسته ما نیست، از خود بزداییم.
آیا به راستی جهان میداند که چرا موهبت خالق بودن و خلق زمینیهایش، مادر بودن را در وجود ارزشمند زن نهاده است؟
به یاد داشته باشیم زیبایی، در گرانبهای درون است که بیش از زیباییهای دیگر میدرخشد و تنها ابزار ما زنان و همه انسانها برای رسیدن به جایگاه شایسته خود در جهان شناخت جنبههای ناشناخته وجود با ابزار مطالعه و آگاهی است.
کلیدواژهها: استقلال، بازنشستگی و تصمیم به مهاجرت، آغاز مهاجرت به اوکراین، اقامت در اوکراین، سفر به ایران و شروع جنگ، دغدغه جدایی زمستان 1400، مهاجرتی دیگر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.