معرفی کتاب: صدای زنگ مدرسه، برای بعضیها آغاز یک اجبار است، برای بعضیها آغاز یک روز سخت… اما برای من، همیشه صدای یک فرصت بود؛ فرصتی برای ساختن، برای شنیدن، برای دیدن و برای تغییر.
من یک معلمم. نه فقط به این خاطر که سر کلاس درس میدهم، بلکه به خاطر اینکه هر روز از نگاههای خاموش دانشآموزانم یاد میگیرم. یاد میگیرم چطور با یک جمله، کسی را زنده کنم؛ چطور با یک لبخند، غم را از دل یک کودک بگیرم.
سالها پیش، وقتی اولین بار وارد کلاس شدم، فقط یک دفتر حضور و غیاب در دستم بود و دلم پر از شوق؛ اما خیلی زود فهمیدم که معلمی فقط تدریس نیست؛ معلمی یعنی شنیدن صدای آنی که هیچکس صدایش را نمیشنود، یعنی دیدن درد پشت نقاب شیطنت، یعنی باور داشتن به معجزههایی که در دلهای کودکانه پنهان شدهاند.
این کتاب، مجموعهای از همین صداهاست. صداهایی که در دل سکوت شنیدهام، صداهایی که آرامآرام مسیرم را تغییر دادند… و حالا، شاید صدای تغییر شما هم باشند.
اگر معلمی، اگر مادری، یا اگر تنها انسانی هستی که هنوز به مهر و معجزه ایمان دارد، این کتاب برای توست.
کلیدواژهها: نورا، دختری با صدای گمشده، دختری که خودش را باور نداشت، نجات در لابهلای واژهها، دختری که کسی نمیخواست دوستش باشد، کلاسهایی که از کنترل خارج شد، وقتی کلاس، میدان دو نبود، وقتی رها یاد گرفت که اول بودن همیشه به معنی بهتر بودن نیست، صدایم را در آینهی آنها پیدا کردم
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.