معرفی کتاب: شاعرشدن، یه انتخاب نیست … یهویی نگاه میکنی و میبینی شاعر شدی … مهم نیست واسه کی و چی مینویسی. مهم اینه که خدا این قدرت رو بهت داده که از بقیه متمایز باشی! من از وقتی نه ساله بودم، ناخودآگاه دستم رفت به شعر و این حس هیچوقت متوقف نشد … خیلیا اومدن و رفتن ولی شعر موند و باوفاترین جز زندگیم شد … واسه همینه که عاشق نوشتنم و هیچوقت ازش خسته نمیشم! شعر مینویسم که بفهمم زندهم. شعر مینویسم که بفهمم قویام و شعر مینویسم که بفهمم صالح شیعاویام …
دنبال حال خوب میگردم ولی نیست
توو شهرِ ما، زیبایی و آینده، خوابه …
ما ضربهها از تیغِ دستِ عشق خوردیم
عاشق شدن توو شهرِ ما، عین عذابه!
کلید واژه ها: میخ میشم به خودم، وسواس لازم نیست، ساعت صفر، چشمای گیرا، تو قهرمان زندگیتی، عزیزِ بچگیهام، تا حسمو گفتم بهت، رفتی، حق الشعر، سوغات عشق، سی ساله که، دفتر شعر، تیر خلاص، دردونۀ دیوونۀ پاییز، دوقطبی، دربارِ شاعرشاه، جذابتر، نامهربون، کنسرت، فردا صبح، قرمز، دیازپام، سوژه، پای کسی موندم که، هیچ …!، درِ خونتون، به غصه حس دارم
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.