معرفی کتاب: بعد از تمام اتفاقات ناخوشایندی که برایم افتاده بود، امروز احساس تازهای را تجربه میکردم. انگار زمین زیر پایم سست شده و داشت کم کم باز میشد. ریشههایم را کمی جابجا کردم. زمین داشت ترک میخورد و علفهای سبز جوانه میزدند. زمین تن پوش سبز میپوشید.
آسمان صاف صاف بود. آبی و زلال و خورشید با درخشش، تن برگشته از خواب زمستانیام را گرم میکرد. چقدر دلم برای این آفتاب گرفتن جانانه تنگ شده بود. شاخههایم را کش و قوسی دادم، خمیازهای کشیدم و با زمستان خداحافظی کردم.
درخت پیر متین بود
مثل یه دوست امین بود
دعای برکت میکرد
بی ریا، نیت میکرد
کلیدواژهها: کودک و نوجوان، موسیقی، شعر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.