معرفی کتاب: در خانهی مامان مریم باغچهی کوچکی بود که عصرها نوههایش دور آن جمع میشدند و بازی میکردند. مامان مریم گاهی برای نوههایش آش رشته درست میکرد که بیشتر خوشحالی کنند. یکروز که داشت نخودها را میشست، یک دانه آن قل خورد و در باغچه افتاد. بعد از مدتی یک بوته نخود سبز شد که پر از پیله بود. در یکی از پیلهها پنج نخود بود.
نخودها خیلی خوشحال بودند و فکر میکردند همهی دنیا سبز است، آخر آنها جز داخل پیله جایی را ندیده بودند. روزها گذشت و نخودها بزرگ و بزرگتر شدند طوری که پیله برایشان تنگ شده بود. پیله زرد شده بود و آنها فکر میکردند همهی دنیا زرد است تا اینکه یک روز در اثر فشار بزرگ شدن نخودها غلاف شکافت؛ نخودها قل خوردند و روی خاک باغچه افتادند.
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه، مثبتنگری
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.