معرفی کتاب: بیست و سوم خرداد بود و تولد بابای مهربونم. من و مامان و داداشی و خواهر کوچکم برنامه ریختیم که از بابا خواهش کنیم به مناسبت تولدش ما را ببرد گردش به یک جای نزدیک. منظورمان کوههای اطراف محل زندگیمان بود. همه وسایلها را جمع کردیم و رفتیم در دامن طبیعت، صدای پرندهها به گوش میرسید. شروع کردیم به گشتن و کنجکاوی.
تو بیست و سه خرداد
که ما داریم یه رویداد
رفتیم با هم کوهستان
با خانواده، دوستان
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه، داستانهای طبیعت محور، شعر کودکان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.