معرفی کتاب: یک روز دی دی در خانه تنها بود. او رفت که لباسها را بشوید. دست دی دی در لباسشویی گیر کرد و شروع به جیغ زدن کرد. سی سی از راه رسید، دست دی دی را زود در آورد و با عصبانیت به او گفت که نباید بی اجازه سراغ وسایل برقی برود. دی دی حرف سی سی را قبول کرد و متوجه شد که دست زدن به وسایل برقی برای کودکان خطر دارد.
دی دی بی اجازه رفت
سمت لباسشویی، تشت
نزدیک بود برق با یه سوت
بگیردش با یه فوت
کلیدواژهها: کودکان، شعر کودکان، موسیقی، آموزش
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.