معرفی کتاب: دی دی به سی سی گفت که خیلی دوست دارد به سینما برود. سی سی، دی دی را به سینما برد. دی دی در سینما بلند بلند میخندید و حرف میزد. حواس همه پرت شده بود و از دست او ناراحت شدند. سی سی به دی دی گفت که باید ساکت باشد. دی دی به حرف سی سی گوش داد و ساکت شد. همه او را دوست داشتند.
دی دی تویه سینما
هی میخنده، قاه قاه قاه
حواسا رو کرده پرت
با حرف زدنهای چرت
کلیدواژهها: کودکان، شعر کودکان، موسیقی، آموزش
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.