معرفی کتاب: در جزیرهای زیبا و پر از درخت دختر سرخپوستی به نام موانا که خیلی باهوش و زرنگ بود، زندگی میکرد. یک روز که موانا داشت لابهلای درختان قدم میزد یک غول بزرگ و بامزه دید.
موانا سریع دوید و رفت پیش غول، موانا که خیلی تعجب کرده بود به او گفت: تو چقدر بزرگ و بانمکی! اسم تو چیه؟ غول گفت: اسم من پا گنده هست، اسم تو چیه؟
– اسم من موانا هست.
پا گنده پرسید: تو کلاس چندمی؟ مدرسه هم میری؟ موانا گفت: نه من مدرسه نمیرم مدرسه خیلی از اینجا دوره و من ماشین ندارم در ضمن رانندگی هم بلد نیستم. پا گنده لحظهای به فکر فرو رفت و به او گفت: من به تو یه ماشین خودران هدیه میدم به شرط اینکه تو هم من رو در این عاجی که دور گردنت هست نگه داری…
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه، اختراعات، خلاقیت در کودکان
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.