معرفی کتاب: بازیگران وارد شده و صحنه حیاط خانه ییلاقی حسن کچل (پیرمرد) و سروناز خانم (پیرزن) را همراه با ترانه میچینند. در گوشه راست حیاط خانه حسن کچل، مرغدانی کوچکی است که مرغی در آن لانه دارد. در وسط صحنه یک دیوار با تزیین پیچک یا بوته یاس امینالدوله گذاشتهاند که گاهی خروس همسایه با قوقولی قوقو روی آن میپرد و برای خانم مرغه میخواند. طرف چپ صحنه خانه سروناز خانم (پیرزن) دیده میشود. بازیگران همراه خواندن ترانه و چیدن صحنه نمایش گاهی از تماشاچیان کودک کمک میگیرند. خروس (حنایی) روی دیوار میپرد و بلند قوقولی قوقو میکند. یک گیتار هم از گردنش آویزان است. بازیگران هر یک به جای خود یا پشت صحنه میروند. حنایی: قوقولی قوقو… طلایی: هیس!! الآن عمو حسن رو بیدار میکنی! مگه نشنیدی دیروز میگفت که اگر زیاد قوقولی قوقو بکنی، سرت رو میبره و زرشک پلو با… (ترسیده) ووووووییی… با تو میپزه… حنایی: (میخندد) نه بابا!! چقدر ترسیدم… چقدر لرزیدم… آنوقت جواب سروناز خانم رو چی میده؟… تازه من خروسم باید بخونم و کارم اینه که با آوازم مردم رو بیدار کنم… الآن چه وقت خوابه! صبح شده بیدار شید… قوقولی قوقو… (گیتارش را به صدا در میآورد) حالا همه با من بخونید…
کلید واژهها: نمایشنامه، سروناز خانم، حسن، طلایی، حنایی، شهر فرنگی، دریا
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.