معرفی کتاب: دو گنجشک در سوراخی لانه داشتند. سوراخ بالای دیوار یک خانه بود. پس از مدتی آنها صاحب جوجهای شدند. آنها خوشحال بودند.
یک روز که گنجشک پدر برای آوردن غذا رفته بود، مار بدجنسی به لانه آمد. گنجشک مادر پرواز کرد و روی دیوار نشست، اما جوجه گنجشک نتوانست. مار به طرف جوجه گنجشک رفت. گنجشک مادر سر و صدا کرد. نزدیک مار رفت به او نوک زد، اما فایدهای نداشت. مار بدجنس جوجه را خورد و همان جا خوابید.
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه، داستانی از کلیله و دمنه
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.