معرفی کتاب: همانطور که در سخن شعری، به اجزا و ساختارهایی همچون: کنایه، جناس، تشبیه، استعاره، وزن، قافیه و دیگر آرایههای ادبی پرداخته میشود، در متون روایی نیز عناصر و ساختارهایی است که از چشم اصحاب بلاغت کهن، پنهان ماندهاند. در بلاغت و نقد ادبی سنّتی ایرانی و حتّی عربی، بیشتر به جنبههای روساختی متون توجّه میشده و کمتر، ساختارها و اجزای تشکیلدهندۀ یک متن روایی بررسی شده است. نکتۀ جالب آنکه منتقدان و اصحاب بلاغت سنّتی، هنگام بررسی متون روایی، رضایتمندی آنها را فراموش میکردهاند و خود را به بررسی چگونگی «سخن» روایت ملزم میساختهاند؛ در صورتی که متون روایی از سازههایی ترکیبی برخوردارند که بدون وجود آنها یک متن خاص، مبدّل به روایت نخواهد شد؛ از اینرو بررسی چنین سازههایی میتواند امری بایسته و شایسته باشد. در نظریّههای ادبی معاصر، روایتشناسی دانش و گفتمانی است که بررسی انواع و اقسام روایتها، بهویژه روایتهای گوناگون ادبی و سازههای ترکیبی آنها را اساس بحث خود قرار داده است. روایتشناسی معاصر، بیش از هر چیز دیگری مبتنی بر نظریّۀ ساختارگرایی است. بررسی آثار داستانی از جهات مختلف، از جمله شناخت عناصر داستان و شیوههای روایتگری ضرورتی اجتنابناپذیر است. در هر روایت داستانی، روایتگری جنبۀ اساسی و اولیۀ آن است که بازنمایی اشیا، مکانها و جنبههای ایستای داستان و شخصیتها از طریق آن صورت میگیرد. روایتگری یکی از اصلیترین مشخصههای شعر فردوسی است. فردوسی شاعر روایی قرن ۴، شناختهشدهترین شاعر روایی در حوزۀ شعر است. گرایش ذاتی فردوسی به روایتگری، تأثیر فراگیری بر ساختار زبان و محتوای شعر او گذاشته است. از بین کتابهایی که سرشار داستانهای قابل تأمل و بررسی است؛ شاهنامه فردوسی را میتوان مطرح کرد. منظومۀ بلندبالایی که به شیوۀ روایتگری رئالیستی نگاشته شدهاست. این کتاب در نظر دارد، تا به مدد نظریّههای مختلف مانند نظریه پراپ، گرماس و چند تن از نظریهپردازان دیگر، به تحلیل و بررسی عناصر داستان، در سه داستان «رستم و اسفندیار، رستم و سیاوش و رستم و سهراب» بپردازد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که نویسنده در انسجام عناصر ساختار داستان موفق بوده است؟ بنابراین علاوه بر ارائه تعاریفی از روایت و داستان و نوع داستان به بررسی عناصر روایی مثل: پیرنگ، شخصیت و شخصیتپردازی، حقیقتمانندی، درونمایه، زاویۀ دید، گفتوگو، فضا و رنگ یا فضاسازی پرداخته شده است و به این نتیجه دست یافته که فردوسی در طرح و روایت، شخصیت، گفتوگو و فضاسازی بهعنوان نویسندهای واقعگرا بسیار موفق بوده و داستانی منسجم با ساختاری هنرمندانه خلق کرده است.
کلید واژهها: داستان و عناصر داستان، داستان، قصّه، داستان کوتاه، روایت و روایتگری، روایت و داستان، روایت داستان بهصورت گفتن و تلخیص (روایی)، روایت داستان بهصورت نشان دادن و صحنه (نمایشی)، گفتن یا نشان دادن؟ (روایی یا نمایشی؟)، عناصر داستان، پیرنگ، پیچیدگی (گرهافکنی و گرهگشایی)، درونمایه– موضوع، کشمکش، بحران، تعلیق، اوج، زمان و مکان، زبان و لحن، نماد یا سنبل، زاویۀ دید، شخصیت، گفتوگو، حقیقت مانندی، عناصر داستان رستم و اسفندیار، نظریۀ روایی کلود برمون، شخصیتها از نگاه برمون در داستان رستم و اسفندیار، بررسی عناصر داستان در رستم و سیاوش، عناصر داستان در رستم و سهراب
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.