معرفی کتاب: در خود مچاله شده، در ماشین زمان نشستهام؛ با سرعت سرسامآوری به پیش میرود، لحظهای در خیابان درازی میایستد،، شیشه را پایین میکشم، بوی تعفن همه جا را فرا گرفته است، به خیابان مینگرم، ماشینها با سرعت، از کنار هم عبور میکنند و افراد هر کدام، غرق در داستان خود. زنی فرزند خود را، محکم در آغوش گرفته، و با سرعت میرود، جمعی لاابالی بیپروا قهقهه سر میدهند، مردی با گاری پر از میوههایش، در کنار خیابان ایستاده و برای فروش میوههایش فریاد میکشد: «میوه دارم، میوه آی خونهدار و بچهدار زنبیل و بردار و بیار»، در این میان زنی فرتوت، از میان جمعیت عبور میکند، فردی به او تنهای میزند ناگهان زن سقوط میکند، او کمک میخواهد: «کمک، کمک، کسی نیست به فریاد من پیرزن برسد»…
کلید واژهها: و امید میمیرد، هیچ، سقوط، جدال نابرابر، راز چشمانم، به نام زن، مسخ شده، پیچکهای جنگل نگاهش، گردون روزگار، زندگی بیحاصل، مترسک ترسیده به دستان روزگار، طوفان، سماع، پریشانی، یا هو، این همه هیچ، پژواک، نغمه مرگ، هجران، قصهای دارم من، طواف عشق
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.