معرفی کتاب: در این داستان که مربوط به حوادث آخرین شاه ماد میباشد، گوشۀ کوچکی از تاریخ را به شکل داستانی بازگو نمودهام تا جوانان به جای تقلید بیرویه از فرهنگ دیگر کشورها به تاریخ سرزمینشان روی بیاورند و به تمام آن ادوار تاریخی و نه صرفاً دورهای خاص، افتخار و احساس تعلق کنند؛ به دور از تعصبات نژادگرایانه، چرا که تمام ادوار تاریخی و تمام اقوام و مردمان این سرزمین، ایران را شکل داده و به دست ما سپردهاند تا میراث دار آن باشیم و از آن در برابر هجمههای کسانی که خواهان نابودی آنند و به ما کلمۀ نمیتوانیم را تلقین نمودهاند پاسداری کنیم. در اثری همچون جومونگ که در ایران غوغا کرد اصل آن تنها چند خط نوشتۀ تاریخی بود که بعد تبدیل به سریال ۸۰ قسمتی و محبوب شد، در حالی که بسیاری از صحنههای آن برگرفته از تاریخ خود ما بود؛ گارد شاهی، شیوۀ نظامی در جنگها، ابزارها و ادوات جنگی، رویدادهای داستانی و بسیاری از وقایع دیگر این فیلم و دیگر فیلمهای تاریخی آنان، برگرفته از تاریخ ایران زمین است که من بر آن شدم تا در قالب رمان اطلاعات تاریخی که دیگران از ما به یغما بردهاند را بازگو کنم. در حالی که ما تاریخ چند هزار ساله داریم و صدها جلد کتاب دربارۀ ادوار تاریخیمان نوشته شده اما کمتر به آن رجوع کردهایم و شیفتۀ سریالهای بیگانه و تاریخ آنها گشتهایم. در اواخر سدۀ هشتم پیش از میلاد؛ قبایل ماد که در ایران غربی سکونت داشتند، تحت رهبری فردی به نام دیااکو با یکدیگر متحد شده، نیرو گرفتند و با آشوریان که همواره به آنها یورش میبردند، جنگیدند و به نبردهایی که حدود یکصد سال به طول انجامیده بود با پیروزی بر آنان خاتمه داده و خاندان سلطنتی ماد را بنا نهادند که از سال ۶۷۸ قبل از میلاد تا ۵۵۰ ق.م فرمانروایی نمود. در زمان نوۀ دیااکو؛ فرمانروا هوخشتره، ایران به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان تبدیل گشت و پادشاهی ماد از آن زمان به شاهنشاهی آسیایی تبدیل شد. پس از درگذشت هوخشتره سومین شاه ماد در سنین پیری، پسرش به سلطنت رسید. وی آخرین شاه مادها بود که ایختوویگو یا آستیاگ نام داشت که در سال ۵۸۵ قبل از میلاد با کمک شیدیرپَرن، رئیس سران قبایل ماد به پادشاهی رسید و به پاس قدردانی از این زحمات او را وزیر اعظم نمود و دخترش را به همسری خویش برگزید و وی را ملکه نمود. پادشاه آستیاگ وارث حکومت بزرگ مادی شد که از رود هالیس در سوریه تا باختر که قلمرو شرق به نواحی مرکزی فلات ایران و از دریای خزر تا خلیج پارس و خوزستان امتداد داشت. شهر اکباتان پایتخت این پادشاهی بود. شاه با وجود آن همه جلال و ثروتی که داشت تنها یک چیز او را میآزرد و آن نبود وارث بود. از آنجایی که ملکه نتوانسته بود برایش فرزندی به دنیا آورد؛ وی با آرینیس خواهر پادشاه لیدیه که اصل و نسبی لیدیهای و غیر مادی داشت ازدواج نمود. این ازدواج جدا از مسئله وراثت، باعث استحکام صلح دو پادشاهی ماد و لیدیه میگشت. سرانجام پس از سالهای متوالی در سال ۵۸۰ ق.م شب مورد انتظار فرا رسید.
کلید واژهها: رمان، تاریخی و عاشقانه، دوره مادها، تولد و جدایی دو ستاره، آشنای غریبه، شاهزادهای در لباس ندیمه، افشای راز: پسر یا دختر؟، حقیقت پنهان، رانده شده، خاموشی یک ستاره
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.