معرفی کتاب: گاهی درگذر زندگی ماجراهایی است که انسان را ساخته و یا عبور از آن زندگی انسان را میسازد. شاید ورود به حوادث کورهای را میماند که آهن درون این کورهی افروخته، گرم که نه داغ و به دمای نزدیک به ذوب میرسد. نزدیک به ذوب، زیرا تبدیل و تغییر باهمان وجودی که هست باید انجام شود. با خوردن ضربات از حالت خام و بیمصرف به شکل عالی، مفید و کارآمد تبدیل گردد و از این مرحله باید عبور نماید. بعدازآن داغی و ضربه خوردن باید در خنکی آب حیات، غرقه شده، تعمید بگیرد و بفهمد که هست و با تواناییهایش قدرتمندی مفید باشد. آبدیده و توانمند، مانند درختی که باد نمیتواند چون نهالی ضعیف، او را به هر سو بکشاند، تصمیمهایش محکم و پابرجاست و نمیگذارد هیچ ترس یا وعدهی او را از رسیدن به هدفش بازداشته و مانع آزادی افکار، اندیشه و عملش شود. او میداند که برترین است و هستیاش درگرو اعمال و افکار اوست. درهمان گاهیهای زندگی، بعضی هستند که نفس میکشند ولی مردهاند و تعفن مردگیشان دیگران را میآزارد و چون مردهاند از آنها نفعی به دیگران نمیرسد و بودنشان در سیال ظلمتی که ناشی از مردگی روح و معنویت شان که کشتهشده و یا خودشان آنها را به قتل رساندهاند، می باشد. و اما «مریم» در شکل و ظاهریست. ظاهری که هر بیننده او را به دلیل وجود یکی از حسنهای ظاهریاش میپذیرد ولی او که این رمان را میسازد و ما با او در تماممسیر زندگی از بودن تا شدن، همراه میشویم تا ببینیم چگونه مریم را میسازد و تا چه حد رویای دیگران میشود؟ او در ناسازگاری با ظلمت مرگ گزیدهها درافتاده، دسیسهها و جنایتی را که کسی نتوانسته بود نمایان کند، با روشنی وجودش و باارادهی مصمم و پشتکار آشکار میکند.اوست که بساط مجرمانه را باقدرتی هرچهتمامتر برهم میریزد و تاروپود دسیسههایشان را با آشکاری حقیقت از هم میگسلد تا مبادا درهم بافته و پردهی میان امنیت جامعه وزندگی شود. «مریم» برای آنها که نور و روشنی را میپذیرند، رویایی شیرین و برای آنان که مرتکب جرم و خطا میشوند کابوسی تلخ است و جنایتکارانه قصد کشتن او رادارند…
کلید واژهها: رمان، فارسی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.