معرفی کتاب: در داستان یک دکتر با چند متخصص می خوانید: در یک قرن اخیر در سرزمین آذربایجان حکیمانی بودند که مریض را ویزیت میکرد و یا نسخه دارو میپیچید. اکثریت افراد باسواد و وطن دوست و ادیبان زمان بودند و تنها دنبال وظایف محوله در کار و ساده زیستی، همچنین بطور شبانه و روز کار میکردند. درِ مطب همیشه بدون رودربایستی حتی در نیمهشب برای هرکس باز بود و گهکاهی خودشان منشی و آمپول و سرم را تا معاینه بر عهده میگرفتند با وجود اینکه اداره بهداشت آن زمان یواش و یواش پیشرفت میکرد بیماری در بین مردم زیاد محسوس نبود و دلیلاش غذای طبیعی و آب و هوای سالم بود. پس کو این حکیمان آن زمان کجا رفتند این شعر تقدیمشان باد.
کلید واژهها: داستان حاج حیدرعلی، داستان در قدیم یک دکتر با چند تخصص، داستان آب جاری شیرین عسل، داستان دخترت بده به کارمند و کارگر ولی الآن چی، داستان نه باغ دیدم و نه باغبان را، داستان سردابههای قدیم طنابی با زنبیل، داستان دورهمی با همسایگان، داستان حمامهای خزینهای با کیسه کش و ماساژ، داستان حمل بار در قدیم توسط گاری کشان، داستان هندوانههای فسقلی رنگی و عسلی، داستان ساخت آجر کاهگلی با پوش سقف چوبی، داستان جشن حنا گذاری و گره زدن کمر، داستان خواب پرانی دانشجو در امتحان نهایی جهت گرفتن دیپلم قدیم، داستان لباس کهنه بده به روستایی سبزی کوهی بگیر، داستان کلفت داری اجداد کهن در یک خانوار متوسط، داستان پخت و پز نان تنوری در منزل و یا سفارشی از نانوایی بیرون، داستان پیوند زدن انواع میوه بر روی شاخههای درختان در بهار
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.