معرفی کتاب: کتاب پیش رو تجربه تلخ و شیرین دختران و پسران کشور خود و بعضی از کشورهای دنیا است که متأسفانه در دوران نه چندان دور در خانوادههای سنتی و خودشیفته چشم گشودند. خانوادههایی که برای فرزندانشان سد به وجود میآوردند و باید به سبک آنها زندگی میکردند. در هیچ زمینهای اراده تصمیمگیری به آنها نمیدادند (چه پسر و چه دختر). در بعضی از خانوادهها به دنیا آمدن دختر را بدشگون و یا عیب میدانستند. چه خانوادههایی که به خاطر اینکه زن خانه بچه دختر به دنیا آورده بود، از هم نمیپاشید و پدر خانواده زن دوم اختیار میکرد تا برایش پسر به دنیا بیاورد. خدا میداند که چه بر سر مادری که دو یا سه فرزند دختر به دنیا آورده بود میآمد. این امر نه تنها در روستاها صدق میکرد بلکه در بعضی از شهرها نیز اینچنین بود. حال همین پسرها که مایه افتخار پدر خانواده بودهاند، وقتی به سن بلوغ میرسیدند هیچ اختیاری از خود نداشتند، نه برای ادامه تحصیل نه برای انتخاب شغل و کسب و کار و نه حتی برای انتخاب همسر. تعداد محدودی از خانوادهها بودند که به این امر توجه داشتند و به بچههایشان در هر زمینهای قدرت انتخاب میدادند؛ اما دختران باید به سبک مادرانشان زندگی میکردند، به سبک مادران ازدواج میکردند و تشکیل خانواده میدادند؛ آن هم در سن بسیار پایین. من میخواهم در این کتاب از سدهای پشت سر و شکستن سدهای روبهرو با شما صحبت کنم. ابتدا از سدهای پشت سر که سوژه کتاب من است میخواهم سخن بگویم، که چگونه این سدها مانع رشد و زمینه شکنجه و تحقیر و بیسوادی را برای آنها به وجود میآورد که هنوز هم جای زخمهای سالهای دور روی بدن آنها و در دلشان به یادگار مانده است. در این کتاب میخواهم ابتدا از سدهای پشت سر بگویم که چگونه جلوی پیشرفت دختران و پسران آن دوره را میگرفتند. زمانی که دختر به سن تحصیل میرسید با چالشهای بسیاری روبهرو میشد، بودند خانوادههایی که مشتاقانه فرزندان خود را برای تحصیل به مدرسه میفرستادند. ولی تعداد معدودی از آنها بودند که میگذاشتند دخترانشان وارد دبیرستان شوند و بسیار تعداد معدودتری بودند که برای رفتن دختران به دانشگاه ممانعتی نمیکردند و برای ادامه تحصیل دختران خود را به دانشگاه میفرستادند. اما تعداد بسیار کمتری شاید انگشتشمار دختران خود را برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا به خارج از کشور میفرستادند که اکثراً این اشخاص از رجال مملکت و یا قشر تحصیلکرده بودند و تعدادشان بسیار کم بود. اما باز هم بودند خانوادههای مرفه که با تحصیلات بالای دختران مخالف بودند و ترجیح میدادند بعد از گذراندن دوران ابتدایی دختران را داخل خانه نگه دارند، این موضوع برای آدمهای کمی از جامعه بود. ولی بودند خانوادههای بسیاری که بدترین رفتار را با دختران خود میکردند. از سن نوجوانی از آنها کار میکشیدند و باید در خانه کنار مادر از بچههای کوچکتر نگهداری میکردند و یا در کار خانه به مادر کمک میکردند و چیزی از دوران نوجوانی خود و حتی کودکی خود نمیفهمیدند و عدهای از این دختران را حتی برای تحصیل به مدرسه که همان دوره ابتدایی بود هم نمیفرستادند و آنها کاملاً بیسواد بودند. این خانوادهها که بعضاً کاملاً در رفاه هم بودند از اینکه دختر به مدرسه برود ناراضی بوده و بسیار مخالفت میکردند و بیشتر مایل بودند که دختر باید زود ازدواج کند. دختران بیچاره بعد از سن بلوغ یعنی از سن ۱۲ یا ۱۳ سالگی یا کمی بیشتر باید تن به ازدواج میدادند، در حالی که اصلاً معنی ازدواج را نمیدانستند. این دختران بختبرگشته بدون اینکه اطلاعی داشته باشند به عقد شخصی در میآمدند، پدر جای آنها امضاء میکرد. بعضی اوقات ممکن بود آن پسر هم سن کمی داشته باشد و خود هیچ نقشی در این ازدواج نداشته باشد و پدر برای او تصمیم گرفته باشد. بعضاً بعضی از این دختر و پسرها که فامیل نبودند تا شب زفاف و در حجله حتی همدیگر را هم ندیده بودند و آن دختر بیچاره بدون هیچ آگاهی با مردی روبهرو میشد که آتش شهوت آن را میسوزاند و هرچه زودتر میخواست به هدفش برسد! و بدتر از آن اینکه چند نفر پشت در اتاق میایستادند و مدام آنها را تهدید میکردند که هرچه زودتر کار را تمام کنند و بیشتر این تهدیدها از جانب خانواده دختر بود که مدام به دختر گوشزد میکردند که هرچه زودتر باید عروس شود یعنی به داماد اجازه بدهد. دختر بیچاره که تا آن لحظه چیزی در این باره نمیدانست و از وحشت به خود میلرزید و همینطور اشک از چشمانش جاری بود. به التماس از داماد میخواست که بگذارد بخوابد ولی داماد که سر از پا نمیشناخت هم طور دیگری دختر را تهدید میکرد که اگر تو نگذاری من با تو عروسی کنم تو را با بیآبروی به خانه پدرت برمیگردانیم و پدرت سر تو را میبرد چون آبرویش در فامیل میرود. دختر بیچاره نمیدانست باید چکار کند، از داماد یا همان همسرش به شدت نفرت پیدا میکرد و فکر میکرد که دیگر باید بمیرد و همچنان گریه و التماس میکرد.
کلید واژهها: رمان، فارسی، عاشقانه
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.