معرفی کتاب: در زمانهایی دور در منظومه شمسی سیارهها و ستارههای بسیار زیادی وجود داشتند که با گذشت زمان تغییر شکل داده بودند و سبک زندگی آنها عوض شده بود و این تغییر باعث شده بود به دو گروه شر و خیر تبدیل شوند. به همین منظور تعدادی از سیارهها با هم متحد شدند و گروهی به نام متحدین «خیر و نیکی» کهکشان راه شیری را به وجود آوردند. وظیفه این مجمع در اوایل تأسیس، حفظ امنیت سیارات ضعیف در مقابل تهاجم سیارات قویتر بود. مجمع با اتحاد و همبستگی، پیروزیهای فراوانی به دست آوردند و حملات سیارههای متهاجم را دفع میکردند. البته بهجز یکی از سیارهها، به نام «فیدالزملت».
فیدالزها از ژنتیک بسیار عجیبی برخوردار بودند که شامل ذهن بسیار باهوش، قدبلند، بدنی بسیار قوی که پوست بدنشان حالت تمساح مانند داشت و متبحر در حملات تنبهتن و هدفگیریهای خیلی دقیق بودند. رهبر فیدالزها شخصی باهوش به نام «سینور» بود که با فریب دادن اعضای مجمع متحدین «کهکشان راه شیری» ریاست مجمع را از آن خود کرده بود و یکی پس از دیگری اعضای صلحجوی مجمع را از دور خارج میکرد. پس از مدتی، مجمع که روزی جای افراد صالح و درستکار (خیر و نیکی) بود به دست افراد تندخوی و بدذات (شر) افتاد.
ماجرا از آنجا شروع شد که مشاور اعظم سینور به تمام سیارههای کهکشان «راه شیری» اعلام تشکیل جلسهی اضطراری را کرد. جلسه در هفتمین سیارهی متحد برگزار شد. ریاست جلسه بر عهدهی سینور بود. هرکدام از سیارهها با پرچمهای مخصوص سیاره خود در جلسه شرکت کردند. پرچم سیارهی زمین، شیری بالدار با پسزمینه سفید. بر روی پرچم سیارهی فیدالز جمجمه سر گرگ یکچشم قرار دارد که همیشه شکل این جمجمه با خون کشیده میشود و این پرچم پسزمینهای خاکستریرنگ دارد. بر روی پرچم سیارهی عطارد شکل سه شعلهی آتش وجود دارد که یک شعله بالا و دو شعله کنار هم در زیر شعله بالایی قرار دارد و پسزمینه این پرچم سیاهرنگ میباشد. بر روی پرچم سیارهی مشتری اژدهایی با ترکیبی از رنگ نارنجی و زرد با چشمانی قرمز و پسزمینه این پرچم رنگ آبی میباشد.
طبق تصمیم سینور به اعضای مجمع دستوری ابلاغ شد که باید تعداد صد سیاره از کهکشان حذف شود. اکثریت مجمع جرئت پرسیدن دلیل این تصمیم را نداشتند. اما سه سیاره زمین، عطارد و مشتری به مخالف این تصمیم برخاستند. رهبر زمین «گشتاسب» که بسیار خیرخواه و نیکاندیش بود. رهبر عطارد «مکسی قرمز سوم» که بسیار شجاع بود و رهبر مشتری «گوان یو» که فردی دانا و دوراندیش بود.
سینور با علامت دست به مشاورش «آیسین» پیغام داد تا دلیل این تصمیم را بازگو کند. آیسین گفت: با توجه به تحلیلهای فیدالزملت، سیاراتی که مردمان آن از افراد ضعیف و بیدانش تشکل شدهاند، کهکشان را به تباهی میکشند و توان انجام کار مفید برای خودشان و دیگران را ندارند. سرنوشت آنان چیزی جز نابودی نمیباشد.رهبر زمین، گشتاسب، با ناراحتی و تأسف گفت: شما نمیتوانید برای مردمان سیارههای دیگر تعیین تکلیف کنید! و مجمع را با عصبانیت فراوان ترک کرد. به دنبال آن «مکسی قرمز سوم» و «گوان یو» هم مجمع را ترک کردند. سینور با پوزخندی، زیر لب زمزمه کرد: «گشتاسب! تو حکم نابودی خویش را امضا کردی!» بدین ترتیب سه سیاره زمین، عطارد و مشتری از مجمع خارج شدند و با نافرمانی کردن از سینور به دشمن محرز سینور تبدیل شدند.
کلیدواژهها: رمان، داستانهای فارسی، رمان تخیلی
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.