معرفی کتاب: دو ابر دوست به طور ناآگاه بعد از سالها به یکدیگر برخورد میکنند و یکدیگر را در آغوش میگیرند و اشک شوق از چشمهای پاکشان جاری میشود و بر زمین خشک و تشنه میبارد. قطرههای باران از شیبهای سقف خانهها بر زمین روان میشود و به درون ریشههای گیاهان و درختان نفوذ میکند و آنها را با طراوت و سبز میکند.
زمین رطوبت دارد و سرزنده شده گلهای رنگارنگ در باغچهها با بادهای وزنده میرقصند و بلبلها و پرستوها بر فراز شاخههای درختان مینشینند و آواز میخوانند. هوا تازه است، چترم را برمیدارم و در خانه را باز میکنم و در باغ کنار خانه قدم میزنم، هدفونم را در گوشم قرار میدهم و آهنگهای زیبا و آرامشبخش را پخش میکنم و زیر باران قدم میزنم…
کلیدواژهها: کودکان، داستان کودکانه
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.