اشتراک گذاری:

نبرد رستم و سهراب (داستان‌های شاهنامه)

عنوان کتاب:

نبرد رستم و سهراب (داستان‌های شاهنامه)

نویسنده: باران یگانه زاده
ناشر: کتیبه نوین
قطع کتاب: خشتی بزرگ
شابک: ۹۷۸-۶۲۲-۳۰۷-۲۵۸-۱
تعداد صفحه: ۱۶

قیمت محصول:​

معرفی کتاب: یک روز رستم برای شکار به صحرا رفته بود او بعد از شکار و استراحت متوجه شد که اسبش «رخش» گم شده است. رستم برای پیدا کردن اسب خود به شهر سمنگان که در آن نزدیکی بود رفت.

شاه سمنگان از او پذیرایی کرد و با او بسیار مهربان بود و به او قول داد که اسبش را پیدا کند و تا شب به قولش عمل کرد.

شاه سمنگان دختری به نام تهمینه داشت. رستم با تهمینه ازدواج کرد و پس از مدتی از او خواست که به ایران بازگردد.

او مهره‌ای به تهمینه داد و گفت اگر فرزندی به دنیا آوردی که دختر بود این مهره را به موهای او ببند ولی اگر پسر بود؛ مهره را به بازویش ببند تا بعداً بتوانم او را بشناسم.

رستم رفت و تهمینه بعد از مدتی پسری به دنیا آورد. نام او را سهراب گذاشت. سال‌ها بعد سهراب بزرگ و بزرگتر شد بسیار باهوش بود و در سن پنج سالگی شمشیر زنی را به خوبی آموخت.

در سن ۱۰ سالگی کسی نمی‌توانست با او بجنگد. سال‌ها گذشت و سهراب بزرگ شد و خواست به دنبال پدرش رستم برود. مادرش مهره پدر را به بازوی او بست و گفت با این نشانه پدر تو را می‌شناسد…

کلیدواژه‌ها: کودکان، داستان‌های شاهنامه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نبرد رستم و سهراب (داستان‌های شاهنامه)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات پیشنهادی