معرفی کتاب: آریسا یه دختر خوب و مهربون، که مامانش بهش قول داده بود یه روز قبل از تولدش با هم برن مغازه اسباب بازی فروشی و عروسک انتخاب کنه. اونروز صبح آریسا که از خواب بیدار شد با خوشحالی گفت: آخ جون! امروز میخوام برم عروسک بخرم و به عروسک هاش گفت: میخوام برم براتون یه دوست جدید بیارم که باهاش بازی کنید. اونروز یه روز پاییزی بارونی بود که با مامانش رفتند داخل مغازه و عروسک زیباش رو انتخاب کرد. آریسا خیلی خوشحال بود و به مامانش گفت: مامان! خاله صفورا یه اسم زیبا پیشنهاد داده بذارم رو عروسکم. اسمش رو میذارم آدا، آدای زیبا و مهربون.
قول داده به آریسا
مامان خوب و زیبا
برا دختر کوچک
بخره یه عروسک
کلیدواژهها: آریسا صاحب عروسکی زیبا میشود، آریسا از تاریکی نمیترسد، آریسا به دیگران کمک میکند، آریسا دختر شجاعی است، آریسا مزاحم کسی نمیشود
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.