معرفی کتاب: از گذشتگان چنین نقل شده است که کیومرث اولین نفری بود که بر بالای کوه جایگاهی ساخت و اعلام کرد پادشاه است. او سی سال پادشاه بود. در زمان پادشاهی کیومرث همه موجودات حتی جانوران وحشی و اهلی به خاطر او در آرامش و رفاه بودند.
کیومرث پسری به نام سیامک داشت او مانند پدرش هنرمند و شادمان بود، بعد از مدتی دولت کیومرث قویتر شد و در جهان کسی دشمن او نبود به جز اهریمن بدجنس که او هم فرزندی دیو صفت داشت که برای نابودی کیومرث و حکومتش لشکر زیادی جمع کرد و به سمت او آمد. سیامک سپاهی آماده کرد و با پوست پلنگ لباسی درست کرد و پوشید و به سوی دشمن رفت. دیو سیاه چنان بر بدن رقیب خود چنگ زد که او به دو نیم شد و بر زمین افتاد.
وقتی آن خبر به کیومرث رسید، جهان در مقابل چشمانش تیره و تار شد. از تخت پایین آمد و تا یک سال از داغ فرزند غمگین بود تا آنکه پیامی به او رسید که سپاه آماده کند و به جنگ دیو برود. کیومرث از خداوند پاک خواست تا سزای عمل بدخواهان را به خودشان برگرداند.
کلیدواژهها: کودکان، داستانهای شاهنامه
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.