معرفی کتاب: سفر کوتاه زمینی ما، داستان هجران قطرههاست که با تابش انوار مسحورکنندۀ حکمت الهی آغاز میشود. با این تابش حکیمانه، جان هر قطره گرم گشته، و در بیخبری غفلت آلودی، از اقیانوس پیوستۀ وجود جدا میگردد تا سوار بر انوار فروزان روشنایی، سفری طولانی به دنیاهای تاریک را آغاز کند. قطرهای برخاسته از ازلیت، در نهایت زلالی، بر زمین فسرده میبارند، تا جذبههایی را به محک تجربه آزموده، و مقدمهای بر رویش و زایش گردند. بهای نفوذ در خاک غامض، از دست رفتن بیآلایشیهاست. گذر از پلشتیها، پاکیها را زایل، و شفافیتها را کدرمی میسازد امری که در یک سفر خاکی اجتناب ناپذیر مینماید. آلودگیها، حجاب قطرهها میشوند، اما مانع از انجام رسالت نیستند چونکه هر قطره، خاطرۀ اقیانوس را در خود زنده دارد، بیکرانهای که در ذهن هر قطره نمودی جاویدان یافته. جلوهای ازلی برای محو گشتن در بحری ابدی، یادوارهای در جوهرۀ وجود و اجین گشته با سرشت موعود. زمانش که برسد هر قطره ماهیتش را آشکار میسازد و شکوفایی را به صحنه روزگار میآورد. بدون حضور قطرههایی که با هستی خود ایثار میکنند، هیچ دانهای نمیروید و هیچ ثمرهای ببار نمینشیند، سرسبزی و شکفتن حاصل بذل بیدریغ قطرههاست که خاک تشنه را سیراب کرده، زیبایی و طراوت را به صحنۀ روزگار میآورند، رنگهای بیبدیل و ظرافتهای بینظیر، عیان کنندۀ صحنههای بیمهالی میشوند که مصنوعات بدیع را به عرصه گیتی می آورند. باران که یکسان بر همه سطوح میبارد سرنوشت قطرهها را رقم میزند. خاک نرم و حاصلخیز سهم عدهای و شورهزار و سنگ خارا سهم بعضی دیگر می شود، اما قطرهها را از تقدیر چه باک، چون دیر یا زود پس از پیرایش و رویش که مأموریت بلافصل آنهاست با به هم پیوستگی، عاقبت راه خود را به سوی بیکران اقیانوس باز میکنند، حرکتی پر خروش در بستر ناهموار حیات، قطرهها را با هیاهوی جریان همسو میسازد تا راه خود را آسانتر به سمت جاودانگی بیایند زیرا که ایستایی و سکون مغایر با استغنا، و رکود تعفن میآورد. انسان در ناهوشیاری وهمآلودش، چشم به عالم طبیعت میگشاید تا در کنش و واکنشی سخت با محسوسات، راهی به عالم مجردات باز کند، در این سفر، گوهرۀ وجود هر کسی به سنگی سفته میشود تا جلای خود را بازیابد. رمز عبور در انتخابهایی است که آدمی را به گنجینههایی بیشمار از اسرار رهنمون میسازد. در راستای تکامل، هر فرد ناکامیها و دردهایی را به جان میخرد تا بیداری رخ نماید و بلوغ تضمین گردد، رنجی که هر انسان باید به تنهایی بدوش بکشد تا معانی رشد را به کمال دریافته، و آزادی از جهل بواسطۀ تحصیل تجارب حاصل آید، تجارب و سنجشهایی که در تکمیل آزمونهای دیگران دستاندرکار بیداری میشوند تا آدمی را در نهایت استیصال، با اعجاز رهایی از تقیدات پست زمینی آشنا کرده و به لذاتی فراتر از دستیابی به آمال خاکی، رهنمون شوند. هر فرد در زندگی، به بنبستها و موانعی سخت برمیخورد تا حقایق شکل گرفته در پس معماها و چیستانهای وجود را عیانتر دریافته و در تاریکترین نقطه و قعر جهنم وجودیش، در اوج ناامیدی دری به روشنایی باز کند و عجیب آنکه هر انسانی برای رسیدن به بهشت، باید که از جهنم خود بگذرد. رسیدن به کمال توأم با دشواریهاست، ولی بواسطۀ خردمندی الهی که در وجود هر فردی به ودیعه گذاشته شده، او راه خود را در هر صعوبتی باز میکند و امتحانها را از سر میگذراند. آزمونهایی که تفاوتشان در شکل صوریست و در باطن همه متشابهاتی هستند که ملزومات رشد را فراهم آورده و پلههایی برای ارتقاء میشوند. یکی چنگ در چنگال فقر به خلاقیت و شکوفایی نائل میگردد، و دیگری در اوج نعمت، حس پوچی را تجربه میکند تا از این درگاه به درون رفته، خدمت به هستی و خوشنود کردن همنوع را علاج کاستیها بیابد. وقایعی که هیچ یک برون از حکمت الهی نبوده، و عدالت خداوندی، تناسب معما و ظرفیت رویارویی را ایجاب، و در هر فرد میگنجاند تا هر کس به تناسب توان و چراغی که رحمت الهی در فرا رویش میافروزد، راهی به سوی او باز کند.
کلید واژهها: «خوابهای شیرین»، «کارما»، «نگاه خدا»، «توهم»، «اسبها و آدمها»، «کودکان کهنسال»، «پسانداز»، «صندوق اسرار»، «ندای درون»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.