معرفی کتاب: شاید تو هم مثل من سن و سالت قد نمیدهد که بدانی جبهه و در هشت سال جنگ تحمیلی چه بر رزمندگان و مردمان کشورمان گذشت، ارتباط نسل جدید جوانان امروز با جنگ و رزمندگان میتواند یک مسئله بسیار مهم باشد که رهبر بزرگ میهنمان به این مهم اشاره نموده است و الحق حیف است که خاطرات رشادتها، فداکاریها و ایثارهای پدران، برادران و خواهران از جان گذشته بیان نگردد، عزیزانی که در اوج جوانی از خون خود گذشتند تا کسی به جان و ناموس و خاکشان تعدی نکند و کارنامه درخشانی از خود بر جای بگذارند. من در جبهه حضور نداشتم یعنی سن و سالم قد نمیداد که از آن زمان چیزی به خاطر داشته باشم اما فرزند جانباز و رزمندهای هستم که جنگ را از نزدیک لمس کرده است. داستانی که نوشتم خاطرات و اتفاقاتی است که برای رزمندگان رخ داد و با وجود تمایلاتی که به جهان و زمین و دنیا داشتند برای دفاع جانانه گام برداشتند. خاطرات و روایتهای جنگ حکایت از ایثار و فداکاری رزمندگان دارد و سهم و وظیفه من به منزله بزرگداشت و پاسداشت آنها نگارش کتابی به نام نمازی که ادا شد است.
این کتاب به این دلیل نوشته شده چرا که احساس میکنم ما جوانها رشادتها و ازخودگذشتگیهای افرادی که آن سالها زیستند را آنطور که باید نشناختهایم. مادری که فرزند عزیزش را به نبرد علیه باطل میفرستد و میداند شاید هرگز او باز نگردد.
جوانان عاشقی که از عشق زمینی خود با تمام سختیهایش دست میکشند و هدف دیگری را در پیش میگیرند؛ هدفی به نام دستیابی به عزت ملی، سرور ملی و شاهد چه صحنههایی از لحظات شهادت عزیزانشان میشوند و براستی که باید دست این سروران و بزرگواران را بوسید و به نشان احترام تمامقد جلویشان ایستاد.
کلیدواژهها: رمان، دفاع مقدس
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.