معرفی کتاب: اوایل تشکیل سپاه بود. در حوزه مقاومت بسیج فراشبند با تعدادی از دوستان نشسته بودیم. تقریباً یک ماه میشد که غذا نان و پنیر میدادند. همینطور که با برادران پاسدار دور هم نشسته بودیم مرحوم جابر رضاپور با صدای بلند میگفت: شام آماده است تشریف بیاورید و این جمله را چند بار تکرار کرد که شهید محمود با شوخطبعی همیشگیاش خطاب به مرحوم جابر رضاپور گفت: چه خبر است برادر جابر که این همه داد و فریاد راه انداختهای. آخه نان و پنیر هم شد شام، شام به پلو مرغ میگویند. شام به چلو کوبیده میگویند. از کی تا حالا به نان پنیر هم شام میگویند که ما خبر نداریم. یاد آن روزها بخیر، صفا و صمیمیت آن روزها و سادگی و یکرنگی بین دوستان تا ابد در ذهن ما نقش خواهد بست.
کلید واژهها: سردار شهید محمود باقری نژاد، جنگ ایران و عراق، دفاع مقدس، شهیدان، بازماندگان،خاطرات
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.